پیش از آنکه درباره اهمیت خرد جمعی بحث شود، باید ثابت شود که ایرانیان فردگراتر هستند چرا که ایرانیان در مسائل احساسی و موضوعات مربوط به احساسات و عواطف ، حرکات جمعی بسیار قدرتمندی دارند و این رفتارها عموما ناشی از شور و هیجان است. اما وقتی سخن از تصمیمات جمعی به میان می آید ، منظور تصمیمهایی است که اولا جمعی و ثانیا عقلایی است و جنبه تعقلی دارند که در این زمینه متاسفانه ایرانیان چندان موفق نبودهاند و معمولا حرکات جمعگرایانهشان مبتنی بر شور و هیجان و عواطف و احساسات است به گونهیی که معمولا ارادهشان را از دست میدهند و همانطور رفتار میکنند، که جمع رفتار میکند.
این در حالی است که در عصر جدید تصمیمات عقلایی جمعی اهمیت روزافزونی یافته است و در جوامع جدید از هر فردی انتظار میرود که ضمن آنکه نقش خود را در ساختار کلی بازی میکند، به جمع نیز ضرر نزند و حرکت جمعی را تقویت کند. این امر به ویژه در بوروکراسیهای جدید به عنوان قانونمندی و عقلانیت مد نظر قرار میگیرد و به تصمیمگیریهای مثبت منجر میشود .
یکی از دلایل فقدان تصمیمگیریهای عقلایی جمعی در میان ایرانیان مسائل فرهنگی است. اگر به تاریخ فرهنگی ایران نظر کنیم، درمییابیم که ایرانیان عموما فردگرا بودهاند تا جمعگرا . مثلا شاعران و نویسندگان ما کمتر گرایش به فعالیتهای جمعی داشتهاند و عموما به تنهایی فعالیت میکردهاند و حتی تنهایی را توصیه میکردهاند.
ساختار اجتماعی و مدیریتی جامعه از دیگر دلایلی است که موجب گریز از فعالیت جمعی و رویآوری به خرد جمعی میشود. وقتی در جامعه همه افراد با یکدیگر برابر باشند و ساختار افقی حاکم باشد، افراد به ارتباط جمعی و حضور در تصمیمگیریها تشویق میشوند و هماهنگ با یکدیگر عمل میکنند. اما یکی از مهمترین مسائلی که موجب تقویت یا از بین رفتن روحیه جمعگرایی در میان افراد یک جامعه میشود، مساله اعتماد و فقدان آن است. اگر در جامعهیی اعتماد نباشد، آحاد جامعه به فعالیت جمعی اقبال نمیآورند. اعتماد به این معناست که افراد جامعه اطمینان داشته باشند که کاری که میکنند، نفعش به همه به یکسان میرسد و کسی فریفته نمیشود.
اما متاسفانه در تاریخ مملکت ما فریب دادن مردم بسیار اتفاق افتاده است، در نتیجه موجب بیاعتمادی مردم به کارهای دستهجمعی و تصمیمگیریهای گروهی شده است. یکی از راههای تقویت روح جمعی، تربیت و پرورش افراد جامعه در نهادهای اجتماعی اعم از خانواده، مدرسه، دانشگاه و سایر محیطهای اجتماعی است. آموزش جامعهپذیری و نشان دادن نقش افراد در نهادهای اجتماعی یکی از راههای گسترش اعتماد انسانها به جامعه و فعالیتهای جمعی است. در دنیای مدرن اعتماد به خرد جمعی اهمیتی روزافزون یافته است.
گسترش فزاینده جمعیت در کنار تعدد تنوع تخصصها موجب شده که یک فرد به تنهایی نتواند همه حوائج و نیازهای خود را برآورده کند و در بسیاری از مسائل روزمره چارهیی جز اعتماد به خرد جمعی ندارد. به تعبیر دورکیم ، در نظامهای اجتماعی قدیم که به صورت جماعت بودند، میان افراد به گونه ای همبستگی مکانیکی حاکم بود و مناسبات انسانی مبتنی بر آیینها و سنتهای پیشین شکل میگرفت، اما در نظامهای اجتماعی جدید که جامعه خوانده میشوند، ارتباط میان افراد ارگانیک است و بر اساس قوانین و عقلانیت مدرن صورت میگیرد.
روابط انسانی در جامعه ما که پیشتر از آنها با صفت احساسی و عاطفی یاد می کنیم ، همان همبستگی مکانیکی و سنتی است که امروزه در جامعه ما تضعیف شده است، بدون آنکه شکلگیری آن همبستگی ارگانیک و عقلانی به انجام رسد. به عبارت دیگر در وضعیت فعلی ما نه آن همبستگیهای سنتی را داریم و نه روابطی مبتنی بر عقلانیت جدید را در گذشته سازمانها، رویهها، روشهایی داشتیم که کار جمعی را تشویق میکردهاند، مثل بنهها کارهای دستهجمعی بودند که دهقانها در روستاها با همکاری منظم صورت میدادند یا سنتواره در میان روستاییان و عشایر که گاوهایشان را برای افزایش بازدهی به یک نفر میدادند و وقتی جمع میشده منفعت زیادی حاصل میشد.
اما این فعالیتها بسیار محدود بوده و متاسفانه از میان رفتهاند. امروز ما برای گسترش روح جمعی و اعتماد به خرد جمعی باید سازوکارهای جدید را ایجاد کنیم، ضمن آنکه سنتهای از میان رفته قدیمی را زنده کنیم.
به طور کلی فردیت و جمعیت در کنار یکدیگر معنادار میشوند، فرد در جمع معنای خود را مییابد و جمع حاصل گرد هم آمدن افراد است.
( برگرفته از سخنان جناب آقای غلامعباس توسلی )