یکی از ضروری ترین نکاتی که در سازمانهای امروز مغفول مانده یا به ندرت مشاهده میشود، مقوله اعتماد به نیرویانسانی است که ضرورت و اهمیت ایجاد و گسترش آن، به دلایل مختلفی در اولویت کار منابعانسانی به شرح زیر در دستور کار قرار میگیرد :
- – هنگامی که سازمانی اقدام به استخدام نیرو میکند طبیعتا پیشبینی های لازم را در خصوص شرایط احراز انجام داده و در بررسیهای مقدماتی و مصاحبههای اولیه از احراز آن توسط متقاضیان نهایی و فیلتر شده شغل اطمینان حاصل کرده است. از این رو با فرض پر کردن گپ شغل و شاغل، اکنون نوبت اعتلا و پیشرفت در آن عرصه شغلی رسیده است و برای تحقق این منظور، باید دست فرد را باز گذاشت تا با تخصص و توان محرز، به اهداف توافق شده دست یابد.
- – اعتماد و باور به افراد در مراحل ابتدایی، اعتماد به نفس و توان عجیبی را در آنان متبلور میسازد که میتواند منشا تحولات مطلوبی در سازمان شود.
- – با تفویض اختیار و باور به فرد در مسئولیتهای شغلی، وقت مدیران آزاد شده و به جای تمرکز بر مسائل خرد به مسئولیتهای اصلی و امور کلان سازمان خواهند پرداخت. در این رابطه سر الکس فرگوسن (مربی افسانهای تاریخ فوتبال) اخیراً مصاحبهای با مجله هاروارد بیزنس ریویو داشته که گوشهای از آن گواه ارتباط موفقیت در مدیریت، وی بر این اصل اعتقاد دارد که :
“به بازیکنانی که استخدام میکنی باید اعتماد کنی و از همان لحظهای که کارکنان را استخدام میکنی باید به این که آنها کارشان را انجام میدهند اعتماد کنی. اگر بخواهی مدیریت در سطح خُرد انجام دهی و به افراد بگویی دقیقا چه کاری انجام دهند پس چرا استخدامشان کردهای؟”
- – اعتماد منشاء خلاقیت و حل مسائل و موضوعات بغرنج در سازمان است و در نبود آن کارهای روتین و پایبندی به سنتهای گذشته استمرار مییابد که نتوانسته تا کنون سنگی را از پیش پایش بردارد.
- – بدون القای حس اعتماد دوسویه، افراد (بخصوص نیروهای دانشگر) فرار را بر قرار ترجیح میدهند و به رسالتهای حرفهای خود بیش از پایبندی و ماندگاری در سازمان میاندیشند.
- – با قرار گرفتن دیوار بیاعتمادی و تشدید آن از سوی مافوق، عملکردهای بارز فرد نیز به چشم نیامده و به مرور فرد و سازمان در یک فرایند فرسایشی، ناچار به تحمل همدیگر میشوند و ارزشافزایی در خصوص فعالیتهایشان دیگر جایی نخواهد داشت.
- – در صورت اعتماد به نیروها میتوان از ارائه نظرات و بازخورد سازنده ایشان در بهبود فعالیتهای سازمان مطمئن شد و در غیاب آن، مخفی کردن نقاط بهبود، عاملی برای مواجهه با شکستهای عظیم خواهد بود.
- – دودلی و تردید بسیار در تصمیمات سازمانی، در فقدان اعتماد دوسویه رخ میدهد و باعث کند شدن و وقفه تدریجی امور خواهد شد.