بیتردید تئوری آشوب را میتوان پارادایمی جدید دانست که کاربردهای تازهای را برای هر علمی داشته است و مانند هر کشف جدیدی ، تئوری آشوب با شواهد بسیاری به میدان آمده است که برای رد باورهای دیرینه کافی به نظر میرسد . نام دیگر تئوری آشوب ، تئوری سیستمهای غیرخطی است . این تئوری مراحل نظری را پشت سر گذاشته و اکنون کاربردهای علمی بسیار بالایی را کسب نموده است .
این تئوری در حوزههایی نظیر هیدوردینامیک، علم اوزان و مقیاسها ، بیولوژی ، شیمی ، فیزیک ، نجوم ، پزشکی و… باورهای جدیدی را جایگزین باورهای پیشین نموده است . اکنون تئوری آشوب به مرحلهای رسیده که شیوه تفکر ما را درباره سازمانها و نحوه مدیریت آنها را نیز تغییر داده است .
تئوری آشوب از اهمیت زیادی برخوردار است چرا که باورهای بنیادی ما را در باب جهان زیر سوال برده و آنها را مورد هجمه قرار داده است . این تئوری به طور خاص ادعا دارد که هیچ چیز در این جهان تصادفی نیست و بینظمی و غیرقابل پیشبینی بودن ظاهری امور حاصل و نتیجه طبیعی تفکر قطعیگرا و اثباتی ما میباشد.
واژه Chaos بطور سنتی به عنوان بینظمی ، آشوب و نوعی درهمبرهمی کلی تعریف میشود ، این واژه به معنای فقدان هرگونه ساختار منظم تلقی میگردد. نمونههایی از رفتار آشوبناک را می توان در ریزش آب از یک آبشار یا در شرایط جوی مشاهده کرد .
تئوری آشوب اولین ضربهها را به پیکره پارادایم سنتی مدیریت وارد کرده و اساس پارادایم تازهایی را در مدیریت و سایر علوم مرتبط شکل داد . نظریههای مدیریتعلمی، روابط انسانی ، مدیریت کمی ، مدیریت سیستمی ، افسانه میشوند و واقعیتهای امروزه در تئوریهای بینظمی و آشوب با ویژگیهای خاص پدیدار میگردند که چهار ویژگی عمده مدیریتی آن عبارتند از :
۱) اثر پروانه ایی ۲) سازگاری پویا ۳) خودمانایی ۴) جاذبه های غریب
اثرپروانه ای:
اثر پروانهای ، توجیهی به عقلایی و کامل از رفتارها و تصمیمهای مدیران کارآفرین و خلاق و موفق به دست میدهد که با یک حرکت مناسب و کم انرژی توانستهاند موجبات تحول و دگرگونیهای عظیم و توفیقهای شگرفی را برای سازمان فراهم نمایند . یک اندیشه خلاق همچون بال زدن یک پروانه است که میتواند در مسیری آنچنان کارساز و انرژی آفرین باشد که طوفان و تحول برپا کند و از اندک ، بسیار سازد و همچنین هستند مدیرانی که سرمایه بیکران و اختیارات گسترده را در درون سازمان خود چنان ناکارا و بیهوده مصرف میکنند که از آنها اثری جزیی ، نصیب سازمان و جامعه میگردد .(تمثیل نبودن میخ و …….)
پیتر سنگه ، اثر پروانهای را در بحث سازمانهای یادگیرنده تحت عنوان اصل اهرمی نام گذاری کرده است . به زعم او اساس تفکر سیستمی ، خاصیت اهرمی است. اصلی که با استفاده از آن بهترین و بیشترین نتایج ، نه تنها از تلاش های وسیع و گسترده بلکه از اعمال کوچک و محدود و سنجیده حاصل میگردد . مدیری که فرایندها و ساختارهای سازمان را به درستی بشناسد و احاطه کافی بر محیط را کامل نماید و به تعبیر مشهور ، زمین را تکان دهد . تفکر غیرسیستمی موجب می شود تا اجزای سیستم شناخته نشده و تاکید بر تغییرات غیرکلیدی و کم ارزش که بیشتر جنبه عارضه دارند ، گذارده شوند .
سازگاری پویا:
سیستمهای بینظم در ارتباط با محیط خود همچون موجودات زنده عمل مینمایند و نوعی تطابق و سازگاری پویا بین آنها و محیط پیرامونشان برقرار است و این ویژگی نیز در ارتباط با مسایل سازمان و مدیریت ، کارساز و روشنگر است و توجه به آن دارای اهمیت میباشد . این سیستم که والدراپ آنها را سیستمهای پیچیده سازگارشونده نام نهاده است در طبیعت بسیار موفق بوده و از طریق سازگاری پویا بقای خود را در طول زمان حفظ میکنند.
سیستمهای سازگارشونده دارای ویژگیهای زیر هستند :
اول آنکه خود کنترل و خودنظم میباشند و به این معنی است که هر کدام از آنها دارای اجزای مستقلی هستند و بدون اخذ دستور از واحد مرکزی به طور خودگردان عمل مینمایند . دومین ویژگی سیستمهای پیچیده سازگار شونده ، نحوه سازماندهی ، ارتباط اجزا با هم و پیچیدگی روابط بین آنها است که قادر است نوعی همافزایی را در حالات مطلوب به وجود آورده و سیستمها را دارای قدرتی کند که از جمع قدرت تک تک اجزا بدست آمده است . سومین ویژگی اینگونه سیستمها خاصیت یادگیرنده بودن آنها است و بعبارتی آنها میتواننند از طریق بازخور یاد بگیرند و این ویژگی درونشان تعبیه شده و جنبه خارجی برای آنها ندارد .
اما در این میان ، مورگان خاصیت خود نظمی در سیستم را تابع چهار اصل میداند و هرگاه این چهار اصل برقرار گردد رابطه بین سیستم و محیط آن ایجاد شده و سیستم خود نظم میشود و در مقابل وقایع ، نوعی هوشمندی از خود بروز میدهد این ویژگیها عبارتند از :
-
سیستم باید توان درک و احساس محیط خود و جذب اطلاعات از آن را دارا باشد .
-
سیستم باید قادر به برقراری ارتباط بین این اطلاعات و عملیات خود باشد .
-
سیستم باید قدرت آگاهی از انحراف را داشته باشد .
-
سیستم باید توانایی اجرای عملیات اصلاحی برای رفع مشکلات را دارا باشد.
-
خودمانایی:
ماندل برات ، روشهای محاسبه بُعد کسری اجسام واقعی را با در نظر گرفتن شیوههای ساخت یک شکل و یا در نظر گرفتن اطلاعات و دادههایی مشخص نمود. با این کار وی نظریهای در رابطه با الگوهای نامنظم را ارایه کرد که آن را در طبیعت مورد بررسی قرار داده بود . این نظریه چنین عنوان میکرد که میزان بینظمی در مقیاسهای مختلف ثابت باقی میماند و شگفت آن که این ادعایی درست بود و بارها طبیعت ، نظم در بی نظمی یا بی نظمی منظم را نشان داده است .
از خاصیت خودمانایی یا هولوگرافیک میتوان در سازماندهی جدید بهره بسیار برد ، سازمانهایی طراحی نمود که هر واحد آن بطور خودکفا قادر به انجام کارهای سازمانی میباشند و این خاصیت خودمانایی در رفتارهای اعضای سازمان نیز میتواند نوعی وحدت ایجاد نماید به طوری که همه افراد به یک سو و یک جهت و هدف واحد نظر دارند . آنچه در مدیریت کلاسیک ، وحدت جهت نامیده میشد در خاصیت خودمانایی جلوه میکند و این وحدت در این جهت موجب انسجام در سازمان شده و تفاوت و اختلافات عملیاتی و اجرایی را در پرتو خودمانایی کم رنگ میسازد .
-
جاذبههای غریب:
جاذبههای غریب در همه جا وجود دارند و همه آنچه را که ما در نظر اول بینظم و آشوبناک مییابیم در درازمدت و تکرار ، الگویی منظم از خود نشان میدهد . جاذبههای غریب ، یافتن نظم در بینظمی را به مدیران یادآور میشود . تغییرات شدید ، رفتارهای نامنظم ، دگرگونیهای غیرقابل پیشبینی، حرکات بحرانی ، همهوهمه سرانجام به الگویی ختم میشوند که یافتن آن هنر مدیریت است تا به این وسیله نوعی پیشبینی میسر گردد . جاذبههای غریب به مدیران این امکان را میدهد تا الگویی را بدست آورند که بینظمیها را نظم میبخشد و آشوبها را در قالبی منظم تبیین میکند.
نظریه آشوب از ویژگیها و انگارههای متضادی تشکیل شده است که عبارتند از :
اول – ویژگیهای نظریه آشوب :
دستگاههای معادلات تشکیل دهنده نظریه آشوب یا نظم غایی دارای چند مشخصه هستند که عبارتنداز :
- معادلات آشوبی غیرخطی بوده و تکرار شونده میباشند .
- معادلات آشوبی دارای خاصیت خودمانا هستند .
- دستگاههای آشوبی دارای جاذبه های غریب میباشند .
- نتایج نهایی اینگونه معادلات شدیدا تحت تاثیر جزیی در شرایط اولیه آنها است . این ویژگی اشاره به اثر پروانهای دارد و به عنوان یک شاخص برای شناخت این نظامها میتوان بهره گرفت .
-
دوم – انگارههای نظریه آشوب :
- نظریه آشوب بر شش نکته بسیار مهم تاکید دارد :
- زندگی سازمانی هم قابل پیشبینی است و هم غیرقابل پیشبینی.
- تجزیه و تحلیل عِلّی واقعا غیر ممکن است .
- تنوع نسبت به تجانس مبنایی مولدتر است .
- اصول خود سازماندهی این نگرانی را که هرج و مرج ممکن است بر آشوب نظمدار غالب شود ، کاهش میدهد .
- بر اساس اصل پروانه ای عمل تکی و جزیی ، اثر تکاثری (فرایندی) در پی دارد .
- خاصیت تجلی کلی کار در جزء یا خودمانایی ، ویژگی عناصر همه سازمانهای آشوبناک است .