رفتار فردی که بصورت داوطلبانه و با علاقه شخصی کارایی سازمان را افزایش می دهد یا در جهت افزایش کارایی سازمان حرکت می کند را به تعبیر بسیار ساده رفتار شهروند سازمانی می گویند .
نکته ظریف این تعریف این است که این فرد به صراحتا و بصورت مشخص توسط سیستم پرداخت و پاداش دارای انگیزش نشده است.
در واقع بارزترین رفتاری که میتوان گفت افراد سازمان از الگوی رفتار شهروند سازمانی پیروی می کنند ، این است که کارکنان به رفتارهایی که فراتر از الزامات رسمی و جایگاه و مسئولیت آنان است ، پرداخته و بصورت عامیانه میتوان گفت از نیرو و زمان خود برای سازمان می گذارند.
بعنوان مثال یک نفر که نیازی به اضافه کاری و تا دیروقت کار کردن ندارد ، بیشتر از ساعات رسمی در سازمان می ماند تنها به این خاطر که به دیگران کمک کند و به کارهای سامان دهد.
این نوع رفتارها که از قبل مشخص شده و برنامه ریزی شده نیستند و اینکه اجباری از طرف سازمان برای انجام آنها وجود ندارد اما در سایه انجام آنها از جانب افراد به سازمان منفعت هایی خواهد رسید در معنای وجودی نشانه هایی از وجود رفتار شهرمندی در سازمان است .
اما ، چگونه این رفتارها بوجود می آیند؟ چگونه میتوان این رفتارها را هدایت کرد؟ چه عواملی در پیدایش این رفتارها تاثیرگذار هستند؟
- عوامل تاثیرگزار بر توسعه و گسترش رفتار شهروند سازمانی عبارتند از :
- هویت و موجودیت سازمان ، یا در واقع رسالت سازمان و کاری که در قبال جامعه انجام می دهد( منزلت شغلی)
- عدالت سازمانی ، و رفتارهایی که در ذهن کارکنان میتواند سازمان را عدالت محور نشان دهد(رفتارهایی چون پرداختها، تنبیه و تشویقها)
- اعتماد سازمانی ، و بحث دو طرفه ایجاد اطمینان در رفتارهای مدیران و کارکنان که میتواند بذر اعتماد را در دل کارکنان نهادینه کند .
- تعهد سازمانی ، که در صورت بالا رفتن تعهد کارکنان نسبت به سازمان ، رفتار شهروندی سازمانی در آنها افزایش خواهد یافت .
- سبک رهبری ، که با توجه به نوع رهبری که مدیران برای مدیریت سازمان ، بخش و تیم انتخاب می کنند ، می توان انتظار داشت روحیه همکاری تیمی در سازمان وجود داشته باشد.