یک مدیر باید بداند که چطور به هم رتبه هایش، زیردستانش و مدیران بالا دستش، امتیاز بدهد و امتیاز بگیرد چراکه اینها حتما بخشی از مدیریت است. باور کنید که اینها نه ریا و نه خباثت است، بلکه از الزامات در امر مدیریت است.

مدیری که به علت عدم آشنائی با قواعد بازی، با کلی امید و آرزو وارد سازمان میشود، همه امیدها را ناامید میکند، یک امتیاز بلد نیست که بگیرد، دست همه طرفدارانش را خالی میگذارد و بالاخره تسلیم شرایط و مخالفان میشود و می رود، خیلی لطفی به سازمان نکرده است.

یارگیری یکی از جوانب هوش سیاسی مدیران است . یارگیری نه برای آنکه “زیرآب” کسی را بزنیم، یارگیری برای اینکه اهدافمان را بتوانیم پیاده کنیم. این ساده اندیشی است که فکر کنیم در راه اجرای اهداف خوب و مقدس، هیچ مقاومتی وجود نخواهد داشت یا به تنهائی قادر به اجرای آن اهداف مقدس خواهیم بود. حتما مقاومت هست، حتما به همراه احتیاج داریم و حتما باید برای مقابله با مشکلات و موانع باید مجهز باشیم. در این میان یکی از سه هوش حیاتی است که مدیران باید داشته باشند هوش سیاسی است .

بهترین تعریفی که برای هوش سیاسی وجود دارد این است که هوش سیاسی هنر مدیریت سیاست هاست و درک و فهم عمیق اینکه چه سیاست هایی و کدام نوع احساسات سیاسی بوجود آمده در سازمان ها با استراتژیهای موجود باید برای مدیریت کردن بهینه آمیخته شود . همچنین هوش سیاسی به جمع آوری اطلاعات در مورد افرادی که بوسیله آنها عملیات سازمانی انجام می پذیرد و بکارگیری آن اطلاعات در شیوه های موثر کار و همچنین بکار بردن آن در انتخاب افرادیکه بعداً به سازمان ملحق خواهند شد اطلاق می شود.

خواندن این مطلب پیشنهاد می شود :  رفتار شناسی مدیران ناکارآمد

بنابراین هوش سیاسی برای توسعه روابط اثربخش سازمان ها و بهبود سطوح مختلف عملکرد ها بکار می رود . این مهم برای کارکنان سازمان ها آموزش داده می شود تا به نحوی مثبت در عملکرد سیاست های سازمانی بکار برده شوند . لازم بذکر است که رفتارهای سیاسی سیاستگزاران می تواند برای، پیش بینی آن چیزهایی که اتفاق خواهد افتاد ، سرعت دادن به تغییرات ، ایجاد روحیه کاری در پروژه های بزرگ و سرعت دادن به تصمیم گیری ها بکار برده شود.

اما مدیران اغلب داستان های بدی از رفتارهای سیاسیون شنیده اند. لیکن حقیقت این است که کاربرد منفی هوش سیاسی بدین صورت نمود پیدا می کند که از برخی از ارتباطات بین افراد و سازمان جلوگیری می کند . این امر در حقیقت به منظور دست یافتن به اهداف سازمانی صورت می پذیرد.

  • بنابراین مدیران نیازدارند تا جنبه های مثبت هوش سیاسی را که شامل موارد زیر است را مد نظر خود داشته باشند :
  1. ایجاد آگاهی های وسیع در زمینه شایستگی های سیاسی سازمان.
  2. تفهیم چگونگی توانایی استفاده موثر از آموزش ها و مهارت های سیاسی برای مدیران می باشد .

https://monajemi.ir/?p=9897

لطفا با ارسال نظرات خود ما را در پیشبرد اهداف مشایعت فرمایید.