تئوری بازیها ( Game theory ) ، علم استراتژی است. این نظریه تلاش میکند تا اعمالی که «بازیکن ها» باید انجام دهند تا بهترین نتیجه را کسب کنند را به شکل ریاضی و منطقی تعیین می کند و در این میان رقابت شرکت ها در کسب منافع بیشتر، نمونه های از بازی های اقتصادی را نشان میدهد.
تمام این بازیها یک ویژگی مشترک دارد و آن نوعی وابستگی درونی است؛ به این معنا که نتیجه بازی برای هر یک از شرکت کننده ها به انتخاب های(استراتژی) همه افراد بستگی دارد. در بازیهای مرسوم به «بازی با حاصل جمع صفر» منافع بازیکن ها به طور کامل با یکدیگر تعارض پیدا میکند، به گونه ای که بهره ای را که یک فرد کسب میکند، همواره معادل ضرر فرد دیگر است.
شایان ذکر است که بازی هایی که در آنها همه بازیکنان ممکن است به منفعت دست یابند(یعنی بازیهای با حاصل جمع مثبت) یا ضرر کنند(یعنی بازی هایی با حاصل جمع منفی) معمول تر هستند
در این بازیها، درجات مختلفی از تعارض وجود دارد و به عبارتی دیگر تمرکز این نظریه در سالهای اول شکل گیری اش، بر بازیهای دارای تعارض خالص(بازیهای با حاصل جمع صفر) بود. سایر بازیها، همکارانه در نظر گرفته میشدند؛ به این معنا که شرکتکنندگان اعمال خود را به اتفاق یکدیگر انتخاب کرده و انجام میدهند. اما در تحقیقات اخیر بر بازیهایی تمرکز شده که نه دارای حاصل جمع صفر هستند و نه به طور خالص همکارانه هستند. در این بازیها بازیکنان اقدامات خود را به صورت جداگانه انتخاب میکنند، اما روابط آنها با یکدیگر حاوی رقابت و همکاری است.
بازیها اساساً با تصمیمات اتخاذ شده در یک محیط خنثی، متفاوت هستند . برای آنکه این نکته روشن شود، تفاوت میان تصمیمات یک چوب بُر و تصمیمات یک ژنرال را تصور کنید. زمانی که یک چوببُر تصمیمی را درباره چگونگی برش چوب اتخاذ میکند، از چوب انتظار ندارد که با او مقابله کند؛ به عبارت دیگر، محیطی که وی در آن به فعالیت میپردازد، خنثی است.
اما زمانی که یک ژنرال نظامی تصمیم میگیرد که ارتش دشمن را از پا درآورد، باید مقاوت دشمن را هم پیشبینی کرده و به طریقی تصمیم بگیرد که بتواند بر این مقاومت ها غلبه کند. بنگاههای اقتصادی که در یک رقابت شرکت میکنند باید همانند این ژنرال، ارتباط متقابل خود و دیگر بازیکنان هوشمند و هدفمند را در نظر بگیرد.بازیکنان باید در تصمیمی که اتخاذ میکنند، هم به تعارض توجه داشته باشند و هم به احتمال همکاری. اصل و جوهر هر بازی، وابستگی درونی میان استراتژیهای بازیکن ها است.
دو نوع مختلف از ارتباط و وابستگی درونی وجود دارد: وابستگی پیاپی و وابستگی همزمان.
در نوع پیاپی، بازیکن ها به ترتیب عمل کرده و هر یک از اقدامات قبلی دیگران آگاهند. در نوع همزمان، بازیکنان در یک زمان عمل میکنند و هر یک، از اقدامات دیگری بیاطلاع است. نگاه به جلو و استدلال عقب گرد، یک اصل عمومی برای بازیکنان شرکت کننده در بازی با حرکتهای پیاپی است. هر بازیکن باید در نظر بگیرد که دیگران چگونه به حرکت فعلی او واکنش نشان خواهند داد و در مقابل، خودش دست به چه انتخابی خواهد زد.
هر بازیکن پیشبینی میکند که تصمیمات اولیه او نهایتاً به کجا خواهند انجامید و از این اطلاعات برای محاسبه بهترین تصمیمی که باید اتخاذ کند، استفاده میکند. هر بازیکن زمانی که راجع به چگونگی واکنش دیگران فکر میکند، باید خود را به جای آنها قرار دهند و همانند آنها فکر کند. او نباید استدلال خود را به آنها تحمیل کند.
بر خلاف بازیهای پیاپی که در آنها زنجیره استدلال، خطی است. بازیهای همراه با حرکات همزمان، یک دور منطقی در خود دارند. اگرچه بازیکن ها به صورت همزمان و بدون اطلاع از حرکات فعلی یکدیگر عمل میکنند، اما همه آنها باید از این نکته آگاه باشند که بازیکنان دیگر عاقل هستند. طبق این تفکر، هر فرد «فکر میکند که بازیکن دیگر فکر میکند که او فکر میکند…»؛ بنابراین هر بازیکن باید خود را به صورت مجازی به جای تمامی افراد دیگر قرار دهد و سعی کند پیامد هر حرکت را محاسبه نماید. بهترین اقدام برای او با توجه به اینگونه محاسبه های کلی به دست میآید.
شرایط یک رقابت یا بازی در قاعده عملی آن(نه بازی به عنوان سرگرمی)، نیازمند وجود تعداد معدودی شرکت کننده است(که در این نظریه به عنوان بازیکن معرفی میشوند)؛ مانند اتحادیه های کارگری در مقابل اتحادیه کارفرمایان یا شرکتهایی معدود در یک بازار و… هنگامی که تعداد شرکت کنندگان در یک هم آوردی معدود باشد، آنگاه «تصمیم استراتژیک» معنی مییابد.
در تئوری بازیها، رفتار استراتژیک مربوط به شرایطی است که تصمیم یک فرد یا یک شرکت، به اتخاذ تصمیمی توسط طرف مقابل منجر میشود که آن نیز بر تصمیم طرف اول تأثیر میگذارد. به این ترتیب، تصمیم استراتژیک تصمیمی است که براساس بررسی و محاسبه نتایج تصمیم اولی بر دومی و متعاقباً اثر آن بر چگونگی تصمیمگیری فرد اول مبتنی است.
این نظریه در ابتدا برای درک مجموعه بزرگی از رفتارهای اقتصادی به عنوان مثال در نوسانات شاخص سهام در بورس اوراق بهادار و افت و خیز بهای کالاها در بازار مصرفکنندگان تدوین شد. تحلیل پدیده های گوناگون اقتصادی و تجاری نظیر پیروزی در یک مزایده، معاملعه، داد و ستد و شرکت در یک مناقصه، از دیگر مواردی است که تئوری بازیها در آن نقش ایفا میکند.