در دنیای متلاطم امروز ، که آن را عصر تغییر نامیده اند ، سازمانها در معرض چالشهای متعددی قرار دارند که یکی از مهمترین آنها ، چالش منابع انسانی است.
به طور کلی این چالشها ناشی از تغییر در چهار بعد اساسی تکنولوژی، ساختار،استراتژی ها و فرهنگ سازمانی است که هر یک از این تغییرات چالشهای نوینی در حوزه مدیریت منابع انسانی ایجاد می کند که عبارتند از :
۱) چالشهای ناشی از تغییرات تکنولوژی:
جهانی شدن باعث تغییرات فزاینده تکنولوژیکی در سازمان شده و این امر نیز باعث ایجاد چالشهای جدیدی مانند بهکارگیری کامپیوتر و روباتها به جای عوامل انسانی و به تبع آن باعث بیکاری برخی نیروی کار می شود.همچنین با بهکارگیری سیستم های مکانیزه کنترل و وجود بانکهای اطلاعاتی متعدد،دامنه بهکارگیری توانمندی ها و حجم فعالیتهای فرد بالا رفته و پدیدههایی مانند کاردرخانه ظهور پیدا می کند.(صرافی زاده،۱۳۸۶)
۲) چالشهای ناشی از تغییر استراتژیها:
با ورود سازمانها به عرصه جهانی نقش مدیریت منابع انسانی از ایفای امور اداری صرف به نقش ارزش آفرینی و سیاستگذاری تغییر خواهد کرد، چراکه در بازار رقابت امروزی توجه به نیروی انسانی با کیفیت و دانش محور امری ضروری در ایجاد تنوع خدمات و بهبود کیفیت می شود.با ورود صنایع به عرصه جهانی، سازمانها در صدد جذب نیروهای خبره بوده، بر جذب نیروهای خلاق و نوآور و استفاده هرچه بهتر ازآنها متمرکز خواهند شد.
۳) چالشهای ناشی از تغییر فرهنگ سازمانی:
مدیریت منابع انسانی در آینده با نیروهای چند ملیتی از دورترین نقاط دنیا روبهرو خواهد شد که دارای انتظارها و فرهنگهای متنوعی خواهند بود و در این میان سازمانی موفق خواهد شد که بتواند آلیاژی محکم از چندین عنصر انسانی تهیه کند. همچنین به دلیل مجازی شدن فرایندها و انجام امور از فواصل دور،مدیریت منابع انسانی با چالش پایین بودن تعهد سازمانی روبهرو خواهد بود که بایستی اهرمهای مناسبی را برای حفظ و نگهداری آنها بهکار گیرند.
۴) چالشهای ناشی از تغییر ساختار:
پدیده کوچکسازی همگام با پیشرفت جهانی شدن باعث در هم ریختن ساختارهای سازمانی عریض و طویل شده و به سمت ساختارهای تخت روی خواهد آورد و در این میان برخی از مدیران رده های میانی شغل خود را از دست خواهند داد. بروز این پدیده باعث گسترش فعالیتهای پروژه ای و کارگروه های موقت شده و ساختار پروژه ای و مبتنی بر تولید و خدمات از رایجترین ساختار خواهدبود.
پیشنهاد می شود مدیران منابع انسانی در عرصه جهانی شدن صنعت و کسب و کار به موارد زیر توجه کنند:
– شناسایی واقعیتهای بیرونی کسب و کار و مطابقت دادن فعالیتهای منابع انسانی با نیازهای واقعی موجود،
– تغییر نقش اداری موجود و حرکت به سمت حرفهای شدن مدیریت منابع انسانی،
– افزایش سهم مشتری از راه پیوند دادن منافع مشتریان با منافع کارکنان،
– کمک به مدیران صف برای پیشبرد استراتژی از راه ارتقای قابلیتها و شایستگیهای منابع انسانی،
– تشریح و طراحی طرح ارزش آفرینی کارکنان و حصول اطمینان از برخورداری کارکنان از تواناییهای لازم برای انجام کارهای خود،
– بهکارگیری کارکنان حرفه ای و دانشمدار به صورت پاره وقت و تماموقت،
– استفاده از مدیریت عملکرد و ایفای نقش مربی در جهت هدایت کارکنان برای رسیدن به هدفهای تعیین شده،
– مدیریت فرایندها و فعالیتهای اطلاعاتی، به روشی که ارزش بیفزاید،
– داشتن فرایند روشن برنامهریزی استراتژیک برای همسوسازی سرمایه گذاریهای منابع انسانی با هدفهای کسب و کار،
– همسو سازی سازمان خود با استراتژی کسب و کار،
– داشتن کارکنانی که نقش هایی روشن و مناسب ایفا میکنند،
– ایجاد توانایی در کارکنان، برای نمایان ساختن شایستگی های منابع انسانی،
– سرمایه گذاری روی متولیان منابع انسانی، از آموزش و توسعه تجربهها،
– توسعه مهارتهای کامپیوتری و استفاده بهینه از امکانات شبکه.