در سال ۱۹۶۵، آقای دکتر لطفیزاده استاد دانشگاه برکلی کالیفرنیا برای اولین بار مقالهای در رابطه با منطق فازی ارائه داد و از آن زمان تاکنون ،فراز و نشیبها و انتقادهای زیادی متوجه منطق فازی بوده است .
اصولا منطق فازی اقدام به تقلید راهی میکند که افراد برای اعمال منطق و مشخص کردن قابلیتها بکار میبرند.چند مثال ساده میتواند منطق فازی را واضح و شفاف کند.
به عنوان مثال چگونه یک روز گرم آفتابی از یک روز داغ تشخیص داده می شود؟
نقطه آستانه افراد برای تمیز دادن گرم بودن و داغ بودن بستگی به نقطه آستانه افراد در احساس دما دارد و تحت تاثیر محیط اطراف شخص میباشد.
کلمه fuzzy به معنای غیر دقیق و مبهم است . این مبحث پیچیده و بسیار گسترده را میتوان به سادگی اینگونه تعریف کرد:
منطق فازی فراتر از منطق ارزشهای “صفر و یک” است و فضای ناواضح، شناور و بی نهایت بین اعداد صفر و یک را هم به کار میگیرد.
فازی از فضای بین دو ارزش “برویم” یا “نرویم” ارزش جدید “شاید برویم” یا “میرویم اگر” را استخراج کرده و به کار میگیرد. بدین ترتیب به عنوان مثال مدیر بانک پس از بررسی رایانه ای گزارش اقتصادی یک بازرگان میتواند فراتر از منطق “وام میدهیم” یا “وام نمیدهیم” رفته و بگوید : وام میدهیم اگر…
هر نوع بیان واقعیت، یکسره درست یا نادرست نیست چرا که حقیقت آنها چیزی بین درستی کامل و نادرستی کامل است. چیزی بین یک و صفر، یعنی مفهومی چند ارزشی و یا خاکستری. حال فازی چیزی بین سیاه و سفید، یعنی خاکستری است.
«بارت کاسکو» (غفاری و همکاران، ۱۳۸۰). منطق فازی در برابر منطق «باینری» یا «ارسطویی» که همه چیز را فقط به دو شکل سیاه و سفید، بلی و خیر و صفر و یک میبیند، قرار دارد.
این منطق در بازه بین صفر و یک قرار داشته و با دوری از مطلقگویی (فقط صفر یا یک) از مقدار تعلق عضوی به مجموعه بحث میکند.