بسیاری، معتقدند که جامعه آینده، جامعهای شهر نشین خواهد بود. بنابراین، شهرها به جای این که مکانهایی بی ثمر برای سرمایه گذاری اقتصادی یا تراکم کارگران بیکار با انبوه مشکلات اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی باشند؛ باید که به مراکز رشد و پویایی اقتصادی و اجتماعی، در چارچوب ملی، بدل شوند. این مراکز، باید که آفرینشگر فرصتهایی ارزنده برای رفاه و توسعه نه تنها جمعیت ساکن در آن، بلکه جمعیت تمامی کشور باشد
شهرهای بزرگ را میتوان، یک سازمان بزرگ دانست و در این سازمان، مجموعهای از نهادها و شیوهها، در تعامل برای دستیابی به اهداف هستند. امروزه، مشارکت و تعامل، مفاهیمی محوری در مدیریت شهری اند. مدیریت شهری میکوشد تا بین نهادهای عمومی، خصوصی و مدنی، رقابت و توازن ایجاد کند. همچنین، میکوشد تا بین سه وجه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، تعادل و هماهنگی فراهم نماید تا زمینههای پیدایی شهر یکپارچه را فراهم کند.
مفهوم حکمرانی پیچیده و مناقشه برانگیز است و پیش از آنکه به حکمرانی خوب بپردازیم باید دید که حکمرانی چیست؟
از نظر برنامه توسعه سازمان ملل متحد حکمرانی عبارتست از ((استفاده از اختیارات قانونی در حوزههای سیاسی، اقتصادی و مدیریتی (اجرایی) برای اداره امور کشور در همه سطوح آن. حکمرانی در بر گیرنده سازو کارها، فرایندها و نهادهایی است که از طریق آنها شهروندان منافع خود را مطالبه مینمایند، حقوق قانونی خود را میطلبند و اختلافات خود را حل وفصل مینمایند.))
اضافه شدن لغت «خوب» سبب پیچیده تر شدن اوضاع میگردد. افراد، سازمانها، حکومتها و حاکمان حوزه شهری هر کدام با توجه به منافع و تجارب خود اقدام به ارائه تعریفی از حکمرانی خوب مینمایند. از دیدگاه کمیته اسکان سازمان ملل متحد، برنامه ریزی استراتژیک و فرایند تصمیم گیری فراگیر کلیدهای اصلی در حکمرانی خوب و پایدار در شهرها به شمار میروند.
از نظر این کمیته ، حکمرانی شهری مجموعهای از افراد، نهادها، بخش عمومی و خصوصی است که امور شهر را برنامه ریزی کرده و اداره مینمایند. در واقع فرایندی مستمر از تطبیق و همسو سازی منافع متضاد و متفاوت افراد و گروههاست. این فرایند شامل نهادهای رسمی و غیر رسمی و نیز سرمایه اجتماعی شهروندان است. حکمرانی شهری پیوندی نا گسستنی با رفاه شهروندان دارد .
حکمرانی خوب شهری باید شهروندان را در دسترسی به مزایای شهروندی یاری رساند.