رفتار انسان تابع آموختههای اوست و اگر یادگیری را پایه و اساس آموزش بدانیم نخست باید مشخص کنیم که انسان چگونه میآموزد تا بتوانیم برنامههای آموزشی را طوری طراحی کنیم که یادگیری را برای او موثرتر و آسانتر نماید . نظریات زیر از جمله تاثیرگذارترین نظریههای یادگیری است که به شرح مختصر آن میپردازیم :
۱ـ نظریه یادگیری رفتاری : بنابر این نظریه، تجربه یعنی آزمایش و خطا ، پایه و اساس یادگیری است. بدین ترتیب که انسان در مقابل موقعیتهایی که با آن روبرو است از خود واکنشهایی نشان میدهد و حرکت یا واکنشی که نتیجه مثبت داده و مشکل را حل نموده است در ذهن باقی میماند و دوباره در رویارویی با همان مشکل تکرار میشود. بنابراین مشاهده میشود مفهوم اصلی در نظریه رفتاری همان نظریه تقویت است که بر اساس نظریه رفتاری، برنامههای آموزشی در صورتی مفید و موثر است که میزان آزمایش و خطا در یادگیری را کاهش دهد.
در این نوع یادگیری بایستی در طراحی برنامههای آموزشی به نکات زیر توجه کرد :
- برنامههای آموزش به بخشها و اجزای کوچکتر تقسیم شود.
- آموزش نباید به ارایه مجموعهای از نظریات انتزاعی منحصر شود.
- باید به فردی که آموزش میبیند فرصت داده شود تا مهارتهایی را که میآموزد تمرین کند.
- فرد باید آنقدر مهارتهایی را که آموخته تکرار نماید تا این مهارتها به صورت عادی و غریزی دروجود وی نهادینه شود .
۲ـ نظریه یادگیری اجتماعی : همانطور که یادگیری ناشی از تجربه مستقیم فرد باشد میتواند از مشاهده عمل دیگران و نتایج حاصل از آن نیز ناشی شود. به عبارت دیگر بر طبق این نظریه، یادگیری ناشی از تعامل و اثرگذاری متقابل و دائم میان فرد و محیط اجتماعی است. بنابر نظریه مذکور، تغییرات رفتاری بستگی به آنچه تعلیم داده میشود و آنچه میآموزد بستگی دارد .
در این نوع یادگیری بایستی در طراحی برنامههای آموزشی به نکات زیر توجه کرد :
- باید برای کارآموز یک الگوی مناسب انتخاب کرد و او را در موقعیتی قرار داد که شاهد پاداش گرفتن الگو به خاطر رفتار مطلوبش باشد .
- باید کاری کرد تا کارآموز اعتماد به نفس پیدا کند .
- باید کارآموز را متقاعد نمود که آنچه میآموزد مهم است و عمل به آن نتایج سودمندی برای او در بر خواهد داشت .
۳ـ نظریه شناختی (گشتالت): اساس نظریه شناختی را قانون تعادل روانی تشکیل میدهد . بنا براین قانون، هر انسانی در تلاش است تا کل وجود او از نظامی متعادل و پایدار برخوردار باشد. ولی یادگیری یعنی مواجه شدن با آنچه تا به حال ناشناخته بوده است ، تعادل فرد را بهم زده و زمینه ایجاد تعادلی جدید را در او فراهم میکند. پس نظریه شناختی یادگیری، فرایندی است که باعث فروپاشی تعادل فعلی فرد میشود و او میکوشد تا به یک تعال روانی تازه دست پیدا کند.
در این نوع یادگیری بایستی در طراحی برنامههای آموزشی به نکات زیر توجه کرد :
- باید تفاوتهای موجود بین گروههای مختلف(سنی،جنسیت و..)را در سازمان در نظرگرفت و آموزش متناسب طراحی شود.
- به تفاوتهای انفرادی میان کارکنان توجه داشت و سعی کرد در صورت امکان روشی را که آسانتر است و فرد ترجیح میدهد برای آموزش او در نظر گرفت .
- فرایند آموزش منطق باشد .
- پیشرفت در آموزش باید ترتیبی منظم داشته باشد .
- به کارآموز به طور مرتب بازخورد داد تا او در جریان چگونگی پیشرفت خود قرار بگیرد .