بیل گیتس توصیه می کند چنانچه شما در موقعیت یک مدیر هستید ممکن است با دانستن ویژگی های ده گانه یک مدیر خوب بتوانید موثرتر عمل کنید . این ویژگی ها عبارتند از :
۱- زمینه کاری خود را از روی قکر و دقیق انتخاب کنید
کاری را انتخاب کنید که از آن لذت ببرید . وقتی به کارتان علاقه ندارید بعید است بتوانید برای سازمان خود سودآور باشید .
۲- با دقت استخدام کنید و از اخراج کردن نهراسید
شما نیاز به یک گروه قوی دارید ؛ چرا که یک گروه کاری متوسط هر قدر هم که خوب مدیریت شود ، نتیجه عملش قطعا متوسط خواهد بود . یک خطا ممکن است برای یک فرد شکست بزرگی به حساب نیاید و مدیر نیز بتواند وی را در سمتی که دارد ابقا کند؛ چرا که عملکرد وی آنقدرها هم ناگوار نبوده است؛ ولی یک مدیر خوب جایگزینی برای این فرد انتخاب می کند یا او را به جایی منتقل می کند که عملکرد شخص در آن بدون عیب و نقص باشد.
۳- محیط کار را مولد و سودآور کنید
این موضوع کمی چالش انگیز است . برخی اوقات با انتقال کارمندان به یک محیط باز می شود سود را افزایش داد . بعضی مواقع باید از محرک های مالی برای سودآور کردن سازمان استفاده کرد. در یک دیدگاه کلی استفاده از ترکیبی از این رویکردها می تواند اثربخش باشد. عاملی که تقریبا همیشه سودآوری را افزایش می دهد ارائه یک سیستم اطلاعاتی است که به کارمندان کمک کند تا در جریان امور قرار گیرند.
۴- تعریف مشخصی از موفقیت داشته باشید
برای کارمندان خود به طور شفاف توضیح دهید موفقیت از نظر سازمان چیست و آنها چگونه می توانند دستاوردهای خود را ارزیابی کنند . اهداف باید واقع گرایانه انتخاب شوند . زمان بندی پروژه ها باید توسط افرادی تنظیم شود که خود درانجام آن دخیل هستند . تعریف اهدافی که برای سازمان قابل دسترسی نباشند باعث از بین رفتن شالوده سازمان می شوند.
۵- برای اینکه یک مدیر خوب باشید باید کارمندان خود را دوست داشته باشید و بتوانید ارتباط مناسبی با آنها برقرار کنید.
این موضوعی نیست که بتوانید درباره آن به دیگران دروغ بگویید و نقش بازی کنید. چنانچه از ارتباط با کارمندان خود لذت نمی برید، مدیریت آنها بسیار دشوار خواهد بود. باید بتوانید در سازمان خود زمینه گسترده ای از ارتباطات را فراهم آورید.
۶- توانایی های کارمندان خود را به گونه ای توسعه دهید که وظایف خود را بهتر از آنچه شما می توانید انجام دهند.
مهارت های خود را به آنها منتقل کنید. این موضوع هدفی مهیج خواهد بود ولی همزمان ممکن است برای مدیران نگران کننده باشد که موقعیت خود را به واسطه این امر در خطر ببینند. چنانچه این موضوع شما را نگران می کند از مدیر مافوق خود سوال کنید «چنانچه من فردی را آموزش دهم که بتواند کارهای مرا به خوبی انجام دهد آیا شرکت جایگاه برتری برای من خواهد داشت؟
۷- دلگرمی ایجاد کنید
برای کارمندان خور به طور واضح مشخص کنید که در صورتی که امور به طور مناسب انجام شوند تنها مدیران نیستند که از نتیجه آن بهره مند می شوند . به کارمندان خود حس اهمیت در مورد کاری که بر عهده دارند را انتقال دهید. به آنها نشان دهید که برای شرکت و مشتریان مهم هستند.
۸- مسوولیت پروژه ها را خود بر عهده بگیرید
شما باید مسوولیت های بیشتری علاوه بر ارتباط صرف داشته باشید. آخرین چیزی که کارمندان ممکن است به آن احتیاج داشته باشند مدیری است که به کارهای غیر مهم و فرعی می پردازد. در خلال زمان سعی کنید ثابت کنید که شما نیز دستی در کار دارید. یکی از وظایفی که برای کارمندان جالب نیست را به عهده بگیرید و از آن به عنوان نمونه ای برای کارمندان خود استفاده کنید تا دریابند چگونه می توان با چالش ها روبه رو شد.
۹- هیچ گاه در تصمیم خود تجدید نظر نکنید
از زمان و فکر خود به طور مناسب استفاده کنید تا تصمیم قطعی خودرا به طور مناسب در همان بار اول بگیرید و دیگر به آن برنگردید. چنانچه جزو افرادی باشید که یک مساله را مدت ها باز نگه می دارند این امر باعث می شود که نه تنها در کار مدبر اجرایی خود خلل وارد کنید بلکه خودتان نیز به مدیری تبدیل می شوید که نمی تواند در زمان مناسب و همان بار اول تصمیم گیری کند. کارمندان از رهبری که قاطعیت ندارد بیزارند.
۱۰- کارمندان خود را آگاه سازید که باید رضایت چه کسی را تامین کنند
شاید این فرد شما باشید، شاید مدیر فنی شما باشد یا ممکن است فرد دیگری باشد که برای شما کار می کند. اگر کارمندان شما با خود بگویند «آیا من باید رضایت این فرد را جلب کنم یا فرد دیگری را» شما در حال فلج کردن سازمان خود هستید. در این حالت به نظر می رسد که کارمندان نمی توانند اولویت ها را در شرکت مشخص کنند.
من هرگز ادعا نمی کنم که این ۱۰ رویکرد تنها روش هایی هستند که مدیران باید در مدنظر قرار دهند. ممکن است بسیاری راه های دیگر نیز وجود داشته باشد؛ ولی این ۱۰ ایده هم ممکن است به شما کمک کند که کارمندان خود را به خوبی مدیریت کنید.