سازمان ها در سالهای اخیر با تحولات و تهدیدات گسترده بینالمللی روبرو شدهاند که تضمین و تداوم حیات و بقاء سازمانها نیازمند راه حلها و روشهای جدید مقابله با مشکلات است که به نوآوری و ابداع , خلق محصولات، فرآیندها و روشهای جدید بستگی زیادی دارد .
یکی از نقشهای اصلی مدیران، به نقش کارآفرینی آنها ارتباط دارد . کارآفرینان به عنوان موتور حرکت توسعه اقتصادی محسوب میشوند در واقع کارآفرین عامل اصلی، ایجاد خلاقیت و نوآوری است.
از آنجایی که خلاقیت و نوآوری و توان کشف فرصت های جدید از بارزترین ویژگیهای کارآفرینان است و از آنجایی که اصولاً خصوصیات روانی و رفتاری این گونه افراد( از قبیل استقلالطلبی، نیاز به پیشرفت، ریسک پذیری و … ) و ماهیت طبیعی نوآوری ، شرایط خاص و متفاوتی را میطلبد ، لذا شناخت ویژگیها بستری مناسب برای جذب و رشد کارآفرینان است که اولین قدم و اساسی ترین مساله محسوب میگردد .
باتوجه به ویژگیهای کارآفرینان که شامل توفیق طلبی ، مرکز کنترل، ریسکپذیری ، نیاز به استقلال ، خلاقیت و تحمل ابهام است ، بطور مختصر به تعریف هرکدام از آنها میپردازیم:
- نیاز به توفیق عبارت است از تمایل به انجام کار در استانداردهای عالی جهت موفقیت در موقعیتهای رقابتی.
- عقیده فرد نسبت به این که وی تحت کنترل وقایع خارجی می باشد را مرکزکنترل می نامند.
- ریسک پذیری عبارت است از مخاطره های معتدل که می توانند از طریق تلاشهای شخصی مهارشوند.
- نیازبه استقلال ازویژگی هایی است که به عنوان یک نیروی بسیار برانگیزاننده مورد تأکید واقع شده است . تمایل به استقلال ، یک نیروی انگیزشی برای کارآفرینان معاصراست ، لذا آزادی عمل ، پاداش دیگر کارآفرینی است . در واقع نیازبه استقلال ، عاملی است که سبب می شود تا کارآفرینان به اهداف و رویاهای خود دست یابند.
- خلاقیت همانا توانایی خلق ایده های جدید است که این ایده ها ممکن است به محصولات یا خدمات جدید نیز منجر شوند . در واقع خلاقیت نیرویی است که در پس نوآوری نهفته است.
- قدرت تحمل ابهام عبارت است از پذیرفتن عدم قطعیت به عنوان بخشی از زندگی ، توانایی ادامه حیات با دانشی ناقص درباره محیط و تمایل به آغاز فعالیتی مستقل بی آنکه شخص بداند آیا موفق خواهدشد یاخیر!!
لازم به توضیح است که بسیاری از دانشمندان، محققان و نویسندگان کارآفرینی، بیشتر روی اقتصادهای توسعهیافته کار کردهاند و طبیعتاً تحقیقات، توصیهها و تجویزهایشان هم، بیشتر مناسب فضای اقتصادی همان کشورهاست.البته این بدان معنا نیست که نمیتوان از کارهای این نویسندگان استفاده کرد، اما همواره باید هنگام مرور تحقیقات و توصیههای آنها، با ذهنی فعال و نقاد، در پی غربالگری مطالب، گزینش توصیهها و یافتن مصداقهای بومی حرفهای آنها باشیم.
اما از طرفی دیگر کارآفرینی با تمام مزایایی که به همراه دارد، عواقبی از لحاظ روانشناسی ( روانشناختی کارآفرینی ) خواهد داشت که شاید همهی افراد نتوانند آنها را تحمل کنند.
با نگاهی به زندگی کارآفرینان بسیار موفق و ثروتمند جهان، این تصور در ما ایجاد میشود که آنها هیچ آسیب روانی متحمل نشده و نمیشوند. بههرحال کارآفرینهایی که روزانه بارها در رسانهها میبینیم، تنها بخش کوچکی از جامعهی اصلی محسوب میشوند. اکثر کارآفرینان موفق، جت شخصی یا جزیرهی خصوصی ندارند. اکثر آنها با سیاستمداران رفتوآمد نمیکنند و افراد مشهوری نیستند. شاید بسیاری از کارآفرینها زندگی خوبی داشته باشند، اما بههیچ وجه، عالی و بدون نقص نخواهند بود.
حتی کارآفرینهای فوق ثروتمند هم در مسیر خود با چالشهایی روبهرو بودهاند. درواقع ثروتمند بودن آنها بهمعنای آسان بودن مسیر نیست. همهی کارآفرینها برای رسیدن به اهداف و حفظ دستاوردها باید با چالشهای زیادی دستوپنجه نرم کنند و به نوعی هزینه روانشناختی مسیر پیش رو را بپردازند و هزینهای که در طبیعت مسیر پیش روی آنها قرار دارد.
با وجود همه حقایق گفته شده، مردم هنوز افرادی همچون جف بزوس و ریچارد برانسون را بهعنوان بتهای موفقیت میشناسند؛ اما وقتی حقیقت کارآفرینی روشن شود، بتسازی به آن معنی دیگر کاربردی نخواهد داشت. افسردگی و اضطراب، همراهان همیشگی کارآفرینها هستند که در گوشه همان اتاقهای زیبای مدیریت انتظارشان را میکشند. شاید همه چنین شرایط روانی را تجربه نکنند، اما اکثر کارآفرینها به لحظههایی رسیدهاند که سلامت روانی را در خطر ببینند.
کارآفرینها عموما با اشتیاق فراوان، تعهد و تلاش مضاعف در سرتاسر روز و حتی ایام تعطیل کار میکنند. وقتی کسبوکاری را ساخته و رشد میدهید، استراحت کردن و لذت بردن از زندگی شانس زیادی نخواهد داشت. چنین شرایطی بهخاطر سرمایهگذاریهای انجام شده و عواقب شکست احتمالی در ذهن کارآفرین ایجاد میشود.شدت کار برخی اوقات بهحدی میشود که از سلامت جسمی و روحی خود غافل میشوید
بسیاری از کارآفرینان تازهکار نمیدانند که کارآفرینی و مالکیت کسبوکار با شغلهای عادی و ساعتهای کاری منظم تفاوت دارد. مطالعهای از سوی BGF Ventures و Streetbees نشان میدهد که ۲۰ درصد از کارآفرینان بریتانیایی، ۶۰ تا ۷۹ ساعت در هفته کار میکنند و ۵۳ درصد از کارآفرینها هیچگاه استراحت نمیکنند.
هرچند کار کردن طولانیمدت جزئی ذاتی از زندگی کارآفرینی محسوب میشود، تعادل میان زندگی شخصی و کاری را نباید فراموش کرد. درنهایت حتی در صورت شکست خوردن کسبوکار، زندگی شخصی شما نباید آسیب ببیند. بهعلاوه همهی کارآفرینهای موفق میدانند که شکست جزئی از مسیر کسبوکار است.
مسئلهی شکست در کارآفرینی نیاز به بررسی دقیقتری دارد. شکست قطعا در مسیر شما خواهد بود و هرچه سریعتر آن را بپذیرید، ادامهی مسیر آسانتر میشود. البته با وجود آن که چنین حقیقی اجتنابناپذیر به نظر میرسد، تغییر ترس از شکست بسیار دشوار است.
بههرحال چالشهای گفته شده اهمیت بالایی در سلامت روان افراد دارند. هیچکس هم نمیتواند تنها با تمرکز روی تجربههای شخصی راهکاری برای چالشها ارائه کند و هر فرد بهتنهایی نیاز به مراقبتهای روانی دارد.