بر اساس تجربه و برخی مطالعات علمی و کاربردی ، هر مدیری می تواند دارای دو چهره پنهان و آشکار باشد به شرح زیر باشد :
۱)چهره پنهان
برخی از مدیران ، چهره پنهان کارشان بیشتر از چهره آشکار آنان است . یعنی آنچه را که در ذهنشان میگذرد ، با آنچه در قلبشان وجود دارد متفاوت است و رفتارهایشان هم رفتارهای سالم نمی باشد .
این دسته از مدیران ، ثبات در شخصیت ندارند و توجه شان در جلب رضایت آنانی است که موجب تحکیم قدرتشان می باشد . مدیریت آنها در سایه است و حرکت هایشان نیز بعضا” خام و شتاب زده می باشد .
برای اینگونه افراد هدف ، وسیله را توجیه می کند و برای تخریب کسانی که کینه آنان را درقلب دارند ، دست به هر کاری می زنند . مدیریت آنان تابع علوم شناخته شده مدیریتی نبوده و برخی اوقات مدیریت تعاونی داشته و برخی موارد هم مدیریت پادگانی !
از دیگر خصوصیات اینگونه مدیران این است که در مچموعه مدیریتی خود توجه آنان به حاشیهها خیلی بیشتر است و دارای انسجام فکری نمیباشند . مشورتهای پنهانی و توجه به افراد های خارج از نظام مدیریتی در آنان بیشتر مشاهده می شود.
این مدیران قبل از مدیریت و مسئولیت دارای یک شخصیت دیگری بوده که با قبول مسئولیت رنگ عوض نموده و چهره جدیدی برای خود انتخاب مینمایند . برای بدست گرفتن مسئولیت از هر شیوه سالم و ناسالمی استفاده می کنند . در انجام فعالیت ها نیز تک بعدی بوده و توجه و فعالیت آنان در بخشی فوق العاده ولی در بخشهای دیگر کم رنگ می باشد . در توجه به زیر مجموعههای خود نیز افراط و تفریط در پیش می گیرند و…
۲)چهره آشکار :
دسته دیگر از مدیران رفتارهای شفاف و صادقانهشان نمود بیشتری دارد و ظاهر و باطن مدیریتی آنان تقریبا شبیه به هم است . اینگونه افراد به ارزشها بیشتر توجه دارند و قدر زحمات کارکنان خود را می دانند و توجه زیاد به ویژگی ها و شایستگیهای کارکنان زیر مجموعه خود می کنند.
این مدیران رفتارهای منظم و مناسبی با کارکنان خود داشته و ارتباط کلامی و روحی با آنان به عمل و ترسی از عاقبت کار خود نداشته و به شایعات توجه نمیکنند . از افرادی که دارای ایده و طرح و برنامه هستند حمایت نموده و زمینه مناسب برای فعالیت آنان فراهم میآورند .
آشنایی و شناخت اینگونه مدیران کار سختی نیست فقط کافی است مدتی به سوابق گذشته و یا عملکردهای فعلی آنان توجه داشته باشید و بدون حب و بغض اینگونه مدیران را تشخیص دهید .