مدیران در تقسیم بندی های سازمانی به سطوح مختلفی تقسیم می شوند و انتظار می رود بر اساس دانش و تجربه و سطحی که در آن قرار گرفته اند انتظار رفتاری مطابق با الگوی مرتبط را از خود نشان دهند .
اما مشاهده شده است که وقتی مدیران بر اساس اصل شایستگی و توانمندی و لیاقت های فردی و تخصصی انتخاب نمی شوند و به اصطلاح تصادفی و بر حسب یک اتفاق و یا یک ارتباط و یا … در پست مدیریت منصوب می شوند تمام یافته های مدیریت را با حضور خود زیر سوال می برند !!!
به راستی مدیران تصادفی دارای چه خصوصیاتی هستند ؟
-
ویژگی یازده گانه مدیران تصادفی عبارتند از :
- مدیران تصادفی، بیشتر کارکنان سازمان را « تهدید » میدانند و همواره احساس میکنند همه در صدد هستند جایگاه آنها را تصاحب کنند.
- مدیران تصادفی، تصمیمهای پراکنده میگیرند و روند یکسانی در تصمیمهای آنها مشاهده نمیشود ؛ گاه برای یک بخش به طرز گستردهای هزینه میکنند و گاه برای مدت طولانی، سرمایهگذاری برای یک واحد را فراموش میکنند.
- مدیران تصادفی، بسیار « دهن بین » هستند. از آنجا که آنها تخصصی در حوزهی مدیریت خود ندارند،معمولاً نظرشان، نظر آخرین فردی است که از اتاقشان خارج شده است.
- مدیران تصادفی، « تصمیمهای تکانشی » میگیرند. به سادگی افراد را جذب یا اخراج کرده و گاه به سادگی ارتقاء یا تضعیف میکنند. آنها استراتژی بلندمدت ندارند و تصمیمهای آنها غیر قابل پیشبینی است.
- مدیران تصادفی، به « نظام جاسوسی » بسیار علاقه مند هستند. آنها ترجیح میدهند هر یک از کارمندان، مدام اطلاعاتی از سایر کارمندان را برای آنها افشا کنند و حتی حاضرند سازمان را چاقتر کنند تا مطمئن باشند به ازاء هر کارمند، یک ناظر وجود دارد.
- مدیران تصادفی، معیار انتخاب اطرافیان خود را « وفاداری » میدانند و نه « تخصص » ، چرا که وجود نیروی متخصص، وجود آنها را زیر سوال میبرد اما وجود متعهدان بیتخصص، میتواند چتر حمایتی مطمئن برای آنها باشد.
- مدیران تصادفی، تشنه عنوان، مدرک، تقدیرنامه و … هستند و هزینههای جدی برای خریداری این نوع اسناد پرداخت میکنند.
- مدیران تصادفی، سازمان را محل تفریح میدانند و نه محل کسب و کار ،به همین دلیل گاه کارمندانی را در اطرافشان میبینی که هرگز نمیتوانی توانمندی خاصی در آنها یافته و یا دلیل خاصی برای حضور آنها بیابی.
- مدیران تصادفی از کارکنان رده پایینتر فاصله گرفته و خود را ایزوله میکنند. چون درک چندانی از وضعیت سازمان، مشکلات، دغدغهها و … ندارند و عملاً زبان مشترکی بین آنها و کارکنان وجود ندارد.
- مدیران تصادفی از جلسات متعدد استقبال میکنند. در جلسههای میان کارکنان، میتوانند لغتهای جدید بیاموزند و تا حدی با کار آشنا شوند و جملاتی را در حافظه خود، برای استفادههای آتی و توبیخ سایر کارکنان ثبت کنند.
- مدیران تصادفی، کارکنان خود را فقط در زمانی که نیازمند آنها هستند، « میبینند ». گاه کارمندی ماهها در محل کار دیده نمیشود. برای یک جلسه یا یک پروژه صدا زده میشود و به محض اینکه کار مدیر با او تمام شد به فراموشی سپرده میشود.جالب اینجاست که بسیاری از همین مدیران، انتظار اول آنها از کارکنان خود « دیده شدن » است. آنها بیش از اینکه نگران کیفیت کار، خروجی یک جلسه یا سود سازمان باشند، میخواهند دیده شوند.
جمعیت مدیران تصادفی این روزها رو به افزایش است .
( با تشکر از جناب آقای علی کرمانی کارشناسی ارشد حقوق ، برای ارایه مطلب فوق )