هر یک از مدیران رویای داشتن مهارت های کسب و کاری خوب را در خود دارند ولی با این حال افرادی هم وجود دارند که قدرتشان آنها را به تباهی می کشاند و فراتر از مرزهای اخلاقی عمل می کنند . غالبا خودخواه می شوند، حق کارکنان را نمی دهند و از آنها کارهای غیراخلاقی و غیر اصولی و حتی غیرقانونی را طلب می نمایند که همه این خواسته ها غیرمنطقی است.
- چطور مدیریت غیر اخلاقی را تشخیص دهیم؟ منظور از مدیریت غیراخلاقی چیست؟
مدیریت غیراخلاقی را فقط می توان با مقایسه با مدیریت خوب تعریف کرد. یک مدیر خوب وقت و تلاش خود را وقف موفقیت فعالیت اقتصادی سازمان و یا شرکت می نماید و طبق قوانین و مقررات و اصول مصوب سازمانی رفتار می کند و برای کسب سود و منافع ، کار غیرقانونی انجام نمی دهد . همه تصمیمات یک مدیر خوب ، بر اساس ملاحظات اخلاقی و تمرکز بر منافع کارکنان و مشتریان انجام می شود .
در مقابل، مدیر بی اخلاق فرآیندهای ممنوع، غیر اخلاقی و غیرقانونی را در محیط و نیروهای کاری خود ترویج می دهد. یک مدیر بی اخلاق باعث ایجاد محیط کاری همراه با ترس ، تنفر و …. می شود.
این نوع مدیران تمایل به خودخواهی دارند و به هر فعالیت کسب و کاری به عنوان وسیله ای برای رسیدن به امیال و اهداف شخصی خود نگاه می کنند. اگر چه همه تصمیمات غیراخلاقی به عمد گرفته نمی شوند، اما باعث می شوند بعدها تصمیمات غیراخلاقی بزرگتری گرفته شود.
- انواع مدیران بی اخلاق :
شناخت انواع بی اخلاقی ها برای مدیران ضروری است تا بدانند چطور از تبدیل شدن به مدیران بی اخلاق جلوگیری نمایند . انواع مدیران بی اخلاق اغلب به دو دسته مشهور و مشهود زیر تقسیم می شوند :
۱- رئیس حریص :
افرادی که با سود بیشتر انگیزه پیدا می کنند و از کارکنان تحت مدیریت خود می خواهند هر کاری انجام دهند تا فروش بیشتر شود حتی اگر به کارکنان آسیب وارد شود. این دسته از مدیران در ظاهر پیشنهاد دستمزد و پاداش های خیلی خوب می دهند ، اما وقتی واقعا آنها را بشناسید به اسرار کثیف تجارت آنها پی خواهید برد.
۲- مدیر بد غیرعمدی! :
بعضی از مدیران در تلاش برای اعمال روش های کسب و کاری خوب ، تصمیمات بدی می گیرند که نتیجه آنها غیراخلاقی می شود . اینها معمولا دوراندیش نیستند و احساس تعهدی نسبت به کارکنان ندارند و اثر بد تصمیمات خود را بر آنها را در نظر نمی گیرند.
از این دو نوع، مورد دوم را راحت تر می توان به سمت خوب برد و بایستی به این منظور مهارت های تصمیم گیری خود را افزایش دهد و به احتیاجات کارکنان حساس باشد.