ساختار فرهنگی به کلیه تشکیلات رسمی، دولتی، عمومی و بخش خصوصی که به طور رسمی و به استناد قانون، اهداف و وظایف یا اساسنامه خود به برنامهریزی، سازماندهی، هدایت، هماهنگی، نظارت، تنظیم، اداره و حمایت از فعالیتهای فرهنگی جامعه میپردازند و ممکن است در تولید، توزیع محصولات و خدمات فرهنگی هم فعال باشند .
در ابن میان برنامهریزی فرهنگی نیز تلاش آگاهانه، سنجیده و سازمان یافته دولت برای ایجاد تغییر در وضع موجود و دستیابی به اهداف مطلوب در حوزه امور فرهنگی بشمار می رود که می بایست با سیاست گذاری فرهنگی منطبق بوده تا نتایج قابل قبولی را شاهد باشیم .
اما سیاست گذاری فرهنگی نیز عبارت است از مجموعهای از اهداف، مبانی، اصول، اولویتها و خطمشی اجرایی که بایستی منطبق با فرهنگ هر جامعه و مفاد قانون اساسی کشور باشد که در محدوده فرهنگ و عناصر اجتماعی و سیاسی آن آمده است.
سطحبندی کلان سازمانهای فرهنگی :
۱- سطح فرهنگ گروه :هنجارهایی که در تعاملات اعضای یک گروه مرسوم می شود و فرهنگ آن گروه را شکل می دهد.
۲- سطح فرهنگ سازمان: عقاید و باورهای سازمانها را به هم پیوند میدهد و به عبارتی دیگر سیستمی از ادراک و استنباط مشترک اعضاء نسبت به سازمان خود که چون بستری پیوسته اجزا سازمان را بهم چسبانده و موجب تمایز دو سازمان از هم میشود.
۳- سطح فرهنگ تخصصی: مجموعه ای از حرفه ها و مشاغل مانند فرهنگ بخش اقتصادی یا پزشکی
۴- سطح فرهنگ عمومی یا عامه: پیادهروی خانوادگی
۵- سطح فرهنگ ملی: به حوزه درون مرزهای جغرافیایی یک کشور مربوط می شود مانند فرهنگ شهادتطلبی
۶- سطح فرهنگ جهانی یا بین المللی : شامل موضوعاتی است که فراتر مرزهای داخلی و جغرافیایی یک کشور را شامل شود .
سازماندهی فعالیتها در سازمانهای فرهنگی عبارتند از :
۱- فعالیتهای عمودی: متناسب با وظایف و اهداف سازمان تعریف و تخصیص داده میشود. (رسالت سازمان)
۲- فعالیتهای افقی: همه مراجع و مراکز فرهنگی دولتی و غیردولتی و مجریانی که مخاطب سیاست فرهنگی هستند. سازمانها از جنبه افقی متولی سیاستهای فرهنگی و هدایتکننده و حامی آن هستند.
۳- فعالیت نظارتی: ناظرانی که مراقب هستند امور فرهنگی منطبق با سیاستگذاری فرهنگی اجرا شود که این امر مستلزم آشنایی با مجموعه قوانین و فنون فرهنگی است.
اندیشمندان برای سیاستهای کلی فرهنگی ۴ اصل را متصور شده اند که عبارتند از :
۱- فرهنگ برای همه
۲- توجه به میراث فرهنگی
۳- شناساندن فرهنگ ایران به جهانیان
۴- فراهم آوردن امکانات برای ابداع و نوآوری
مبانی سیاست فرهنگی در سازمانها :
۱- برنامههای فرهنگی باید با اقتصاد و شرایط اجتماعی کشور هماهنگ باشد.
۲- هماهنگی سیاست علمی و آموزشی کشور با سیاست فرهنگی کشور ضروری است.
۳- خصوصیات نهادهای اجتماعی مانند خانواده، کارخانه، روستا و شهر در برنامههای فرهنگی لحاظ شود.
۴- نیازهای فرهنگی باید به طور دقیق با روش های علمی مطالعه شود و تقاضاهای فرهنگی با توجه به نیازهای واقعی برآورده شود.
۵- در برنامههای فرهنگی به اصول و آداب زندگی جمعی توجه و از طریق اشاعه فرهنگی راه و رسم زندگی آنچنان که متناسب با مقتضیات زمان میباشد آموخته شود.
۶- در برنامههای فرهنگی باید عوامل مؤثر در رشد شخصیت مورد توجه قرار گیرد.
۷- در اجرای سیاست فرهنگی باید به سرمایهگذاری خصوصی مشارکت و همکاری انجمنها و مؤسسات غیرانتفاعی اهمیت خاصی داده شود.
۸- برای برنامههای فرهنگی برنامهریزی کوتاه مدت، بلند مدت تدوین و در طول زمان امکانات مادی و انسانی به منطقیترین وجه با احتیاجات فرهنگی کشور تطبیق داده شود.