ظرفیت سازمانی (organizational capacity) و یا سعه صدر سازمانی مقولهای است که در ادبیات سازمانی از آن سخن میرود. از تشابه سازمانها و انسانها کمک بگیریم و به جای ظرفیت سازمانی، سعه صدر سازمانی را جایگزین کنیم.
سعه صدر آدمیان متفاوت است. گویی انسانها همچون ظرفهای متفاوتی هستند، با ظرفیتهای گوناگون. گروهی چون انگشتانه هستند؛ کم ظرفیت و کم حجم. توان تحمل و حتی شنیدن حرف مخالف و حتی متفاوت را ندارند. تنگ چشم در دیدگاه و در نتیجه تنگ ظرفیت در تعامل هستند. ظرف وجودشان، جز خودشان را جا نمیدهد. منزل دلشان مهمان غریبه را نمیپذیرد.
دستهای دیگر چون حوض هستند. گرچه پذیرای چند ماهی میشوند، اما تنها اجازه مانور چند متری به ماهیان میدهند. اگر سنگ یا جسم حجیمی در آن بیفتد، بلافاصله متلاطم میشوند و سرریز .
برخی چون برکهاند !! کمی آرامتر به نظر میرسند. پذیرای مهمانان زیادی در دل خود و روی خود و بر فراز خود هستند. با شیرجه یا حرکت پرندهای گرچه موجی در آنها ایجاد میشود، ولی زودگذر و ناپایدار است و به کرانه نمیرسد.
بعضی نیز دریادل هستند. چون دریا ژرف و باابهت و کران ناپیدا. همه چیز را در خود میگیرند و هضم عظمت و قدرت و صلابت خود میکنند. به سادگی به خروش نمیآیند. ظرفیت نامحدودی دارند که غمهای بزرگ و رازهای سهمگین را در خود جا میدهند. خدای بزرگ با آن عظمت، تنها در چنین دلهایی جا میگیرد.
همانگونه که انگشتانه و حوض و برکه زیاد و دریا کم است، انسانهای دریادل و پرظرفیت با سعه صدر نیز کم شمار است.
سازمانها اما، سرشتی همچون آدمیان دارند و به همان گروهها قابل تفکیک هستند. این تفکیک به اندازه سازمان مربوط نیست، به ظرف و ظرفیت وجودی سازمان مربوط است. ممکن سازمانی کوچک باشد با ظرفیت وجودی و سعه صدر فراوان و یا بزرگ باشد، اما کم تحمل و کم ظرفیت؛ و به عکس.
سعه صدر سازمانی به جوهره اصالت و انسانیت و میزان کلان نگری و آینده اندیشی و جامعه مداری و مردم دوستی و سیستم محوری رهبری و کارکنان و مناسبات سازمان برمیگردد. سازمانی میتواند چون انگشتانه یا حوض یا برکه باشد.
نقد را برنتابد و جز خود را نپذیرد و غیر خود را براند. آستانه تحملش پایین باشد و با هر ناملایمیبرآشوبد و مواج شود و سازمانی نیز میتواند چون دریا باشد. همه چیز را در دل خود بگیرد و در اعماق لایههای خود حیات و حرارت و حرکت و چه بسا تزاحم و درگیری و اختلاف و ناکامیرا به جریان اندازد، اما منظر دیگران را نیالاید و دل بینندگان را نیازارد و جز انعکاسی از عظمت و یکدستی و شکوه و صلابت و حیات و حرکت و آرامش و صفا و داد و دهش به دیگران نثار نکند.