موقعیت های سازمانی مدیران را وادار میکند تا رفتارهای خاصی از خود بروز دهند. از آنجا که رفتار انسان تحت تأثیر متغیرهای پیچیده روانی، بیولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی شکل میگیرد، مدیران باید با علم به مسائل ذکر شده ی منابع قدرتی را به کار گیرند که موجب ایجاد حس تعهد در کارکنان گردد و بتوانند رفتار آنان را مطابق خواست و انتظارات سازمان تغییر دهند.
به عقیده ماکس وبر در کتاب اقتصاد و جامعه ، اقتدار سه منبع دارد :
- سنت (سلطه سنتی که بر پایه رسم و عادت است مانند آنچه در نظامهای سلطنتی موروثی وجود داشته) : اقتدار سنتی مبتنی بر اعتقادی استوار بر تقدس سنتها و مشروعیت پایگاه کسانی است که قدرتشان بر پایه آن سنتها نهاده است.
- قانونی – عقلانی : وقتی حق فرمانروایی از قواعد تأسیسی یا قوانین جامعه برآید، آن اقتدار را قانونی و عقلانی مینامند. این گونه اقتدار بر پایه اعتقاد به قانونی و عقلانی بودن الگوهای هنجاری است که منبع قدرت فرمانروایان را تشکیل میدهند.
- فرّهی (کاریزماتیک) : وقتی حق فرمانروایی از پویاییها و صفات ویژه رهبر سیاسی برآید، آن را اقتدار فرّهی (کاریزماتیک) میخوانند.
طبق نظر برخی صاحب نظران علم مدیریت پنج منبع مهم اقتدار مدیران به شرح زیر است :
-
اقتدار قانونی
-
اقتدارپاداشی
-
اقتدار تنبیهی
-
اقتدار تخصصی
-
اقتدار شخصیتی
اقندار قانونی :
همینکه مدیر از سوی مقام مافوق ابلاغی برای او صادر می شود این اقتدار برای او حاصل می شود .اما اینکه به چه میزان بایستی مدیر از این منبع اقتدار استفاده نماید به متغیرهای مختلفی بستگی دارد. اگر افراد درپاسخ به این سوال که چرا این کار را انچام می دهی ویا از مدیر حرف شنوی داری ویا تبعیت می کنی ؟ یاسخ های زیر به صورت صریح ویا تلویحی بدهند ویا اینکه کارکنان از برخی عبارتهای زیر در صحبتهای خود استفاده نمایند مدیر از این منبع اقتدار برخوردار است یا استفاده می کند.
اقتدار پاداشی :
چنانچه مدیر بتواند منشاء دادن پاداشی برای زیر دستانش باشد این منبع اقتدار را دارد وبه هر میزانی که در این خصوص مبسوط الیدتر باشد دارای اقتدار بیشتری است .
اقتدار تنبیهی :
مدیران معمولاً به توبیخ ویا تنبیه زیر دستان اقدام می کنند هر قدر دراین خصوص مدیر دارای ابزارهای تنبیهی بیشتری باشد به همان میزان اقتدار بیشتری می تواند داشته باشد . از آنجا که اقتدار پاداشی وتنبیهی معمولاً در برابر انجام یک عمل ویا عدم انجام آن صورت می پذیرند سوالات مربوط به آن دو با هم ذکر می شوند.
اقتدار تخصصی :
اقتداری که ناشی از میزان آشنایی مدیر با محتوای کاری که مجموعه زیردستان باید انجام دهند بدست می آید هر قدر مدیر نسبت به امور زیر مجموعه علم واطلاع بیشتری داشته باشد به همان میزان اقتدار بیشتری خواهد داشت اگر افراد درپاسخ به این سوال چرا این کار را انچام می دهی ویا از مدیر حرف شنوی داری ویا تبعیت می کنی ؟ یاسخ های زیررا به صورت صریح ویا تلویحی مطرح کنند ویا اینکه کارکنان از برخی عبارتهای زیر در صحبتهای خود استفاده نمایند مدیر از این منبع اقتدار برخوردار است یا استفاده می کند.
اقتدار شخصیتی :
شخصیت یک مفهوم انتزاعی است وتعاریف مختلفی برای آن ارائه شده است بهتر است با چند گزاره این مفهوم توضیح داده شود چون معمولاً مدیران با افراد کار می کنند لذا مسائل انسانی ورعایت آنها در تبعیت کار کنان از مافوق بسیار موثر است.