رهبری (leadership) یکی از پنج وظیفه اصلی مدیران محسوب میشود. رهبری یعنی هنر نفوذ بر زیردستان بهنحوی که آنها بهصورت داوطلبانه و از روی رغبت فعالیتهای از پیش تعیینشدهای را در چارچوب اهداف معینی انجام دهند.
به عبارت دیگر فرآیند نفوذ در دیگران و برانگیختن آنها برای همکاری با یکدیگر در جهت تحقق هدف هاى گروهی را «رهبری» می گویند. یا می توان گفت: رهبرى استفاده از فرآیند ارتباطات در موقعیتی خاص براى اعمال نفوذ در میان افراد و جهت دادن آنها به سوى مقاصدی مشخص است و یا رهبری فرآیند نفوذ در دیگران است به طوری که آنها با اشتیاق و جدیت در دستیابی به اهداف سازمانی تلاش نمایند.
«رهبری» را اصولاً «هنر نفوذ در دیگران» می دانند. بدین معنی که پیروان به دلخواه نه از روى اجبار، از رهبر اطاعت می کنند.
بنابراین، منظور از رهبرى به طور عام، تأثیر گذارى بر افراد و انگیزش آنان به طورى است که از روى میل، علاقه و با اشتیاق براى دستیابی به هدف های گروهی تلاش کنند
برخی از صاحبنظران، رهبری را یکی از وظایف مدیران قلمداد میکنند در حالیکه در مقابل، برخی، رهبری را بسیار فراتر از مدیریت میدانند و معتقدند که رهبران سازمانها الزاماً مدیران سازمانها نیستند.
رهبری در یک سازمان، نقشی است که وظیفه آن عبارت است از :
- تبیین کردن چشم انداز سازمان .
- یه اشتراک گذاشتن آن بهنحوی که افراد مشتاقانه برای رسیدن به آن مشارکت کنند .
- فراهم کردن اطلاعات، دانش و متدهای مورد نیاز برای دسترسی به آن .
- ایجاد تعادل بین منافع متعارض ذینفعان سازمان .
برخی از صاحبنظران، رهبری را ارتباط بین گروهی از افراد میدانند که طی آن، یک نفر میکوشد دیگران را به سمت هدف مشخصی سوق دهد. همچنین به عبارت سادهتر میتوان رهبری را فرایندی تعریف کرد که طی آن مدیریت سازمان میکوشد تا با ایجاد انگیزه و ارتباط موثر، کارکنان را از روی علاقه و میل به انجام وظایف سازمانی ترغیب کنند و رسیدن به اهداف سازمانی را تسهیل نمایند.
در عین حال، صاحبنظران معتقدند که رهبران، پیشاپیش گروه میایستند و با استفاده از حداکثر تواناییهای خود، به گروه کمک میکنند که به اهداف مورد نظر دست یابند.