در دنیای پیچیده، متلاطم و متغیر امروز، تقسیمبندی مدیریت به مجموعه تواناییهای قطعی و اساسی، هیچ گاه واقع گرایانه نبوده است. در این شرایط، میتوان سه مهارت را معرفی کرد که به پیشرفت مدیران کمک کند. این مهارتها باعث شده بسیاری از مدیران، همزمان با تاکید بر اهمیت مدیریت هدفمند، فرضیههای اساسی درباره چگونگی انجام شغل خود را مورد تجدیدنظر قرار دهند.
۱) همه چیز را با میکروسکوپ و تلسکوپ ببینید
طبق تحقیقات موسسه مککینزی، شرایط اقتصادی اواخر قرن بیستم، یعنی سرمایه ارزان، نرخ بهره پایین، تقسیم سود جهانی و کاهش تدریجی قیمت کالاها، در دو دهه آینده یا کاملا برعکس میشود یا به شدت در نوسان خواهد بود. مدیریت مستقیم این تغییرات، نیازمند این است که مدیران، مسائل دنیا را در آن واحد، به شیوههای چندگانه مشاهده کنند.
بسیاری از مدیرانی که موسسه مککینزی با آنان در این مورد گفتوگو کرده، معتقدند باید دنیا را از دو لنز متفاوت ببینند. یعنی برای فرصتهایی که در آینده دور پیش میآید، نگاه تلسکوپی داشته باشند و در مقابل، برای روبه رو شدن با چالشهایی که در حال حاضر وجود دارد، مسائل را با میکروسکوپ در اندازه درشتتری ببینند و بررسی کنند. به طور طبیعی، بیشتر افراد مسائل را از درون یکی از این لنزها میبینند و کمتر امکان دارد فردی هم دوراندیش باشد و هم نزدیک بین. در شرایط پیچیده، مدیران باید بتوانند اوضاع را از هر دو لنز رصد کنند و تغییراتی را که بین این دو شرایط اتفاق میافتد، به سرعت و سهولت مدیریت کنند.
برای در نظر داشتن رویکردهای بلندمدت، مدیران باید همه چیز را از درون تلسکوپ ببینند، رویاهای بزرگ در سر داشته باشند، جایگاه شرکت را در پنج یا ده سال آینده تصور کنند؛ بنابراین در تخصیص منابع تجدید نظر کنند. تسریع روند نوآوریهای تکنولوژیکی، اهمیت این جنبه نقش مدیران را دو چندان میکند. از سوی دیگر، داشتن نگاه ریز به مسائل نیز اهمیت دارد. مدیران باید سازمان خود را وادار کنند که خرد عمومی را به چالش بکشد، اجرای سناریوهای دنباله دار را مدنظر قرار دهد و بر طرح مسائل با جزئیات زیاد متمرکز شود. هر چقدر سازمانها بزرگتر و پیچیدهتر میشوند، مدیران باید سختتر کار کنند تا همیشه در راس کار باشند.
۲) مثل ورزشکار مسابقات سهگانه باشید
مشکلاتی مانند رشد اقتصادی ضعیف، بیکاری و بدهیهای دولتی که به مدیران بخش خصوصی ضربه میزنند، تنها با همراهی بخش دولتی قابل حلند. این مشکلات به شدت تحتتاثیر اقدامات گروههایی قرار میگیرند که نه بازرگانیاند و نه نهادهای دولتی. در دورانی که دولتها همیشه نقش فعالی در تنظیم بازارها ایفا میکنند و جنبشهای اجتماعی ظرف چند روز به راه میافتند، مدیران شرکتها باید مثل ورزشکاران مسابقات سه گانه (مسابقه ای سه مرحله ای شامل شنا، دوچرخه سواری و دو) به قدری چالاک باشند که بتوانند در بخشهای خصوصی، دولتی و اجتماعی همزمان درگیر شوند و بین آنها هماهنگی ایجاد کنند. مدیران سازمانهای دولتی و غیردولتی باید حصار دور خود را بشکنند. مسائلی مانند توسعه زیرساختها، بیکاری، آموزش یا حفاظت از محیط زیست به قدری پیچیده و به هم مرتبطند که نمیتوان به تنهایی از پس آنها بر آمد. بسیاری از مدیران بر ارزش تصمیماتی که در فضای سیاسی و اجتماعی برای کسبوکار خود میگیرند تاکید کردهاند. حتی کسانی که در بحثهای بیانتها در مورد مسوولیت اجتماعی شرکت بسیار محتاط عمل میکنند، معتقدند مدیریت به این شیوه سه گانه که نشان دهنده عملکرد سازمان آنها در حوزههای دولتی، خصوصی و اجتماعی است، میتواند بسیار مفید باشد.
۳) در زمان وقوع بحرانها استوار باشید
مدیران امروزی بسیار بیشتر از مدیران دورانهای قدیم، وقت خود را صرف مدیریت ضربتی (Firefighting) میکنند. رویارویی با بحرانهایی که ناشی از عوامل خارجی هستند، یکی از نقشهای اصلی مدیران امروزی است. در دورانی که وقوع این بحرانها عادی شده، سازمانهای جهانی به مدیرانی نیاز دارند که بتوانند در زمان آشفتگیها، به سرعت و با آرامش عکس العمل نشان دهند. بسیاری از مدیران، بر لزوم انجام «تست استرس» برای اعضای هیات مدیره تاکید کرده اند تا توانایی آنها را هنگام رویارویی با بحران بسنجند.
مدیران امروزی برای روبه رو شدن با بحرانها باید توان روحی و جسمی زیادی داشته باشند. بسیاری از مدیرانی که مک کینزی با آنها مصاحبه کرده، اظهار کردهاند تصمیمگیریهای حیاتی را به مواقعی که در حال استراحت و آسایش فکری هستند موکول میکنند. همچنین در مورد اولویتبندی تصمیمگیریها، این افراد گفتهاند قبل از اینکه موضوعات کماهمیت بهرهوری آنها را پایین بیاورد، ابتدا بر مسائل کلیدی متمرکز میشوند. این روزها تحقیقات زیادی در زمینه روانشناسی، جامعه شناسی و دانش عصبشناسی انجام میشود که بر اهمیت «فرسایش تصمیمگیری» تاکید میکنند. نتیجه این تحقیقات نشان میدهد تلاش در جهت اتخاذ تصمیمهای متعدد به طور همزمان، توانایی تصمیم گیریهای عاقلانه را از انسان سلب میکند. در نهایت، اگر بار مسوولیت مدیریت در عصر مدرن سنگین است، در عوض مزایای احتمالی آن نیز بسیار زیاد است. سازمانهای بزرگ، اگر به خوبی اداره شوند، بیش از هر زمان دیگری در تاریخ میتوانند برای مردم مفید باشند.
( با تشکر از سرکار خانم مریم رضایی برای ترجمه و ارایه مطلب فوق )