یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید اما من که نمی خواهم موشک هوا کنم ، می خواهم در روستایمان معلم شوم !!!
دکتر حسابی جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا، نخواهد موشک هوا کند!!!