اکثر مردم مدیری با ویژگی های خاص مانند حرف شنوی ، با ملاحظه بودن ، ترس، فروتنی و مهربانی را یک مدیر ضعیف می دانند. اما مدیران ضعیف براساس شرایط می توانند مدیرانی خودمحور، سلطه گر ،خودکامه، خوش ظاهر و توخالی باشند . باید بدانید که حتی اگر در جذب مشتریان جدید و توسعه محصولات و خدمات جدید هم موفق عمل کنید اگر مردم تمایلی به همکاری با شما نداشته باشند یک مدیر ضعیف هستید .
بدین ترتیب می توان گفت که هفت رفتار یک مدیر ضعیف به شرح زیر قابل تعبیر خواهد بود:
۱- تیم کاری دچار فرسودگی شغلی شده است .
انگیزه و اهداف بلند پرواز داشتن از ویژگی های مهم مدیران موفق است . با این حال اگر از کارکنان خود بیش از اندازه کار می کشید ، از منابعی که در اختیار دارید استفاده درست و شایسته ای نمی کنید. ممکن است به بهره وری بالای کارکنان خود بنازید و از اینکه کار بسیار ی را با تعداد کارکنان کمتری انجام می دهید و احساس غرور کنید اما به یاد داشته باشید که موفقیت امروز شما ممکن است سلامت دراز مدت سازمان و کارکنان را تضعیف کند.
۲- از این شاخه به آن شاخه می پرید.
باید قدرت تصمیم گیری خوبی داشته باشید و از این شاخه به آن شاخه نپرید. یا می خواهید تمام جوانب کار را در نظر بگیرید و صددرصد از انجام درست کار مطمئن باشید یا شاید هم به توانایی های خود اعتماد کافی ندارید و در نیتجه برای آنکه به صددرصد چیزی که می خواهید برسید دائما نیروهای خود را برای جمع آوری اطلاعات بیشتر به جاهای مختلف می فرستید.
۳- اهداف را برای اعضای تیم مشخص نمی کنید.
برای بدست آوردن و انجام یک پروزه و یا رسیدن به سمت خاص عجله می کنید اما واقعیت این است که هنوز خودتان هم نمی دانید که چه می خواهید. با اعضای تیم جلسه می گذارید و تازه در این جلسه شروع می کنید به بلند فکر کردن تفکرات بهم ریخته و پیچیده شما که خودتان هم از آن سر در نمی آورید حتی باعث گیجی و سردرگمی اعضای تیم هم می شود.
۴- اعضای تیم را در یک محیط عمومی تحقیر می کنید.
تحقیر و بی احترامی به شخصی در یک جلسه کاری در حضور دیگران یا در محیط عمومی شهرت شما را به عنوان مدیر به باد خواهد داد . شاید به نظر شما حرف یا عملکرد یکی از کارمندان احمقانه و یا نادرست بوده است اما اشاره کردن به اشتباهات در جلسات کاری و در حضور سایر همکاران نشان دهنده این است که شما شخصیت بی ثباتی دارید و غیر قابل کنترل هستید.
۵- حرف می زنید اما عمل نمی کنید.
به جلسات مهم کاری با مشتریان می روید و از موقعیت استفاده کرده و با ژستی مدیرانه از خود دفاع می کنید به آنها اطمینان می دهید که خودتان شخصا مشکلات و کارهای آنها را پیگیری می کنید . این کار باعث می شود شما در همان لحظه خیلی خوب جلوه کنید اما وقتی شکوه و عظمت خودتان را به مشتری نشان دادید دیگر همه چیز را فراموش می کنید . چنین رفتاری به مرور زمان اعتبار شما را به زیر سوال خواهد برد و مردم شما را فردی قلمداد می کنند که فقط حرف می زند و مرد عمل نیست.
۶- از افراد می خواهید تا یک کار را به صورت مستقل انجام دهند.
شاید این کار به نظر ایده خوبی باشد و این امکان را به شما بدهد تا در میان چندین گزینه ای که در اختیار دارید بهترین را انتخاب کنید. کاری که بیشتر شما را راضی می کند اما اگر نیروی انسانی تحت مدیریت شما از قصد و انگیزه شما باخبر شوند مطمئنا دلسرد و عصبی می شوند چرا که شما چندین نفر را از کار روزانه انداخته اید تا فقط روی پروژه شما کار کنند.
۷- بازخورد صادقانه ارائه نمی دهید.
برای آنکه کسی را ناراحت نکنید و آنها را راضی و خوشحال نگه دارید بازخوردهای صادقانه و سازنده ای به آنها نمی دهید . این بازخوردها می توانند درباره عملکرد یا ارتقا شغلی باشند و به حاشیه رفتن و نپرداختن به موضوع اصلی باعث می شود اعضای تیم کاری انتظارات غیر واقعی داشته باشند. زمانی که وعده وعیدهایی رابه آنها می دهید ولی به آن عمل نمی کنید آنها را دچار سردرگمی می کنید .
منبع: ماهنامه کاربردی بازاریابی