جرارد هندریک هافستد(Gerard Hendrik Hofstede) روانشناس اجتماعی هلندی، از کارکنان آیبیام، استاد برجستهٔ مردمشناسی سازمانی و مدیریت بینالمللی در دانشگاه ماستریخت هلند بود . شهرت او حاصل مطالعات و تحقیقات همهجانبه وی در خصوص نقش تقابل فرهنگ در شکلدهی ارزشها و رفتار کارکنان در محیط کار و توسعه تئوری ابعاد فرهنگی است.
هافستد در لاهه و آپلدورن به مدرسه رفت و در سال ۱۹۴۵ دیپلم گرفت و در ۱۹۵۳ از دانشگاه فناوری دلفت در رشته کارشناسی ارشد علوم در مهندسی مکانیک فارغالتحصیل شد. او پس از ۱۰ سال کار در صنعت، وارد دوره دکترای پاره وقت در دانشگاه گرونینگن در هلند شد و مدرک پیاچدی خود را در سال ۱۹۶۷ در روانشناسی اجتماعی کسب کرد.
در طول دو سال فرصت مطالعاتی در آیبیام از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳، او مدرس انستیتو بینالملل توسعه مدیریت (IMEDE) بود. هافستد در سال ۱۹۸۰، انستیتو تحقیقاتی برای همکاری درون فرهنگی (IRIC) را در دانشگاه تیبورگ تأسیس کرد و خودش اولین کسی بود که ریاست آن را بر عهده گرفت. هافستد با برخورداری از ۷ دکترای افتخاری از دانشگاههای مختلف اروپا، در سال ۲۰۱۱ عنوان شوالیه فرمان شیر هلند را دریافت نمود.
همنطورکه میدانید فرهنگ به روشهای متعددی تعریف شدهاست که از آنجمله میتوان به این تعریف اشاره کرد که فرهنگ یک برنامهٔ جمعی و ذهنی است که اعضای یک گروه یا دسته ای از افراد را از دیگران متمایز مینماید. معمولاً موضوع فرهنگ برای گروههای قومی قبیله ای (در علوم انسانشناسی)، برای ملتها (در علوم سیاسی، اجتماعی و مدیریت) و برای سازمانها (در علوم اجتماعی و مدیریت) استفاده میگردد . فرهنگهای اجتماعی، ملی، و جنسیتی که کودکان در سنین نوجوانی به بعد کسب مینمایند، بهطور بسیار عمیقتری نسبت به فرهنگ اکتسابی در مدرسه یا فرهنگ سازمانی محیط کار، در ذهن انسان ریشه میدوانند.
هافستد مطالعات خود در زمینه فرهنگ ملی در آیبیام را بر روی بیش از ۱۱۶ هزار کارگر و کارمند مشغول در ۵۰ کشور انجام داد و در ابتدا ۴ بعد را شناسایی کرد؛ اما بر اساس تحقیقات مایکل هریس در ۱۹۸۰ بعد پنجم را اضافه کرد. همچنین در سال ۲۰۰۰ تحقیقات یک پژوهشگر بلغاری به نام مینکوف منجر به محاسبات جدیدی در بعد پنجم و همچنین شناسایی بعد ششم شد .
-
ابعاد چهارگانه هافستد :
- فاصله قدرت
- اجتناب از عدم قطعیت
- فردگرایی در قبال جمعگرایی
- مردانگی در قبال زنانگی
مطالعات بعدی نیز نشان داد که این ابعاد در طول زمان تغییر نمیکنند و لازم به توضیح است که جنس تحقیق هافستد از بین بردن اختلاف مربوط به شیوه های مختلف عملکرد و سیاست های متفاوت شرکت های مختلف است به طور ی که این تحقیق مشهور در خصوص اختلافات و گوناگونی فرهنگ انجام شد .
-
نتیجه تحقیق هاف استد:
او با استفاده از پایگاه بزرگ داده ها که در بالا به آن اشاره شد ، به این نتیجه رسید که فرهنگ ملی می تواند بر ارزش های کاری و نگرش های فردی اثرات جدی بگذارد. وی در این تحقیقات به این نتیجه رسید که بین مدیران و کارکنان از بعد فرهنگی ملی در تتفاوت هایی به شرح زیر موجود می باشد:
۱) فرد گرایی در مقایسه با جمع گرایی :
- فرد گرایی individualism :
یک چارچوب اجتماعی نه چندان منسجمی است که افراد همیشه به منافع فردی خود توجه می کنند و در گام بعدی به افراد بسیار نزدیک خانواده رسیدگی می نمایند . - جمع گرایی collectivism :
یک چارچوب اجتماعی بسیار منسجم و محکمی است که افراد انتظار دارند سایر اعضای گروه (سازمان ) به آنان توجه می کنند و در مشکلات آنها از آنها حمایت کند.
۲) اختلاف (فاصله) قدرت power distance :
- افراد از نظر توانائی فکری و جسمی متفاوت هستند و این اختلاف به خودی خود باعث بروز اختلاف در ثروت و قدرت می شود . ها ف استد در خصوص این که جامعه چگونه باید با این نابرابری ها عمل کند، اصطلاح اختلاف قدرت را بکار برد . از نظر هافستد جامعه ای که در آن اختلاف قدرت زیاد است تفاوت قدرت در سازمان را می پذیرند و کارکنان برای مقامات بالای شرکت احترام زیادی قائل هستند و همچنین مقام و منزلت و موضوع فرد در سازمان دارای وزن است. (فیلیپین-ونزوئلا-هند)
- در مقابل جامعه ای که در آن اختلاف قدرت کم است افراد نابرابری های زیادی در سازمانها نمی بینند و مقامات ارشد قدرت دارند ولی زیردستان از آنها واهمه ندارند .(اتریش)
۳) اجتناب از پدیده عدم اطمینان یا ابهامگریزی یا اجتناب از عدم قطعیت :
- جوامع مختلف در برابر پدیده عدم اطمینان به دو دسته ئتقسیم می شوند :
- برخی از جوامع ، افراد و اعضای جامعه پدیده عدم اطمینان را می پذیرند ، از خطر روی گردان نیستند، در برابر رفتار و عقاید مخالف بردبار هستند، چون تهدید و خطر برای آنان وجود ندارد . هاف استد اعتقاد دارد که این جوامع از نظر اجتناب از پدیده عدم اطمینان در سطح پایین هستند و بصورت نسبی احساس امنیت می کنند.(سوئیس ، دانمارک و سنگاپور)
- در برخی از جوامع افراد و اعضای جامعه پدیده عدم اطمینان را نمی پذیرند و این جوامع از نظر اجتناب از پدیده عدم اطمینان در سطح بالایی قرار دارند و به طور نسبی افراد دچار اضطراب و وحشت شدید هستند و آینده را مبهم می دانند و در برابر آن تنش نشان می دهند و پرخاشگر و ناآرام هستند. همچنین تلاش می کنند خطر و عدم اطمینان از پدیده های اجتماعی را به پایین ترین سطح ممکن برسانند. قوانین و مقررات رسمی شاکله اصلی سازمانها را در این جوامع تشکیل می دهند و افراد در برابر رفتار و عقاید مختلف هیچ بردباری و شکیبایی از خود نشان نمی دهند . افراد در این جوامع به حقیقت مطلق ایمان دارند و تغییر شغل نمی دهند و بصورت دائم در استخدام یک سازمان باقی می مانند.(ژاپن ، یونان و پرتقال)
۴) مرد سالاری در مقابل زن سالاری feminity-masculinity
- از نظر هافستد در برخی از جوامع به هر دو گروه اجازه داده می شود تا نقش های متفاوتی بر عهده بگیرند به طور ی که برخی از جوامع بر این نکته تأکید دارند که افراد از نظر جنس و نقشی که باید بر عهده بگیرند از یکدیگر تفکیک شوند . در این چارچوب هافستد معتقد است فعالیت به گونه ای است که مردان عهده دار مشاغلی شوند که بهتر ابراز وجود نمایند و به زنان پست هایی داده می شود که جنبه خدماتی دارد و کار مراقبت و نگهداری را برای آنان در نظر می گرفتند .
- در این تحقیق مردسالاری به جوامعی اطلاق می شود که بر مسأله ابراز وجود ، کسب پول و ثروت و اشیای مادی توجه می شود و به مسأله مراقبت از دیگران اهمیت داده نمی شود.
- در این تحقیق جوامع زن سالار به مسأله روابط ، توجه به دیگران، کل کیفیت زندگی توجه دارد و توجه به افراد برتراز کسب پول است ، کیفیت زندگی و حفظ محیط زیست و رسیدگی به دیگران از اهمیت بالایی برخوردار است .
- ژاپن یک جامعه مردسالار است و زنان باید به کارهای خانه و فرزندداری مشغول باشند ، در هلند زن سالاری حاکم است و مردان در خانه می نشینند و خانه داری می کنند و مراقبت از فرزندان وظیفه آنها است و زنان کارهای بیرون را انجام می دهند .
– کشور مالزی از بالاترین میزان فاصله قدرت برخوردار است. پس از آن روسیه، ونزوئلا، مکزیک، چین، و کشورهای عربی، از بالاترین میزان فاصله قدرت برخوردارند. از طرف دیگر در کشور اتریش کمترین میزان فاصله قدرت وجود دارد.
– مردم کشورهای یونان، پرتغال، روسیه، بلژیک و ژاپن، بسیار بیشتر از سایر مردم جهان تمایل به قطعیت دارند (ابهامگریز هستند). در حالی که مردم کشورهایی مثل چین، مالزی، انگلستان و هند، نسبت به سایر مردم جهان کمتر به قطعیت اهمیت میدهند.
– کشورهای انگلستان، هلند، استرالیا، کانادا و آمریکا بسیار فردگرا هستند؛ در حالی که کشورهای چین، کره جنوبی، کلمبیا و ونزوئلا بسیار جمعگرا هستند.
– ژاپن مردانهترین و هلند زنانهترین کشور دنیاست. آرژانتین نیز کشوری مردانه است. کره جنوبی، روسیه و پرتغال نیز کشورهای زنانه هستند.
-کره جنوبی، ژاپن، چین، روسیه و آلمان گرایش بسیار زیادی به بلندمدت دارند. اما کلمبیا، ونزوئلا، و ایران گرایش بسیار شدیدی به کوتاهمدت دارند.
– مردم روسیه، چین، هند، و کره جنوبی بسیار خویشتندار هستند. در حالی که مردم کشورهای ونزوئلا، مکزیک، و کلمبیا بیش از سایر مردم جهان، اهل زیادهروی هستند.