دهخدا در لغت نامه خود صداقت و راستگویی را سخن راست، قول حق، فعل و عمل حق می داند و دروغگویی را سخن ناراست ، قول ناحق ، خلاف حقیقت، مقابل راست و مقابل صدق تعریف می کند. 

صداقت و دروغگویی موضوعی کلیدی در فهم و نقد کلیه حوزه های اجتماعی است نقش آن در اقتصاد و تجارت کمتر از سرمایه، نیروی انسانی و دیگر عوامل نیست .

اگر صداقت در کار نداشته باشیم و با سیاسی قصد فریب دیگران را داشته باشیم شاید در کوتاه مدت به اهداف خود برسیم اما زمانی وجود دارد که امکان برملا شدن موارد و امور وجود دارد و در این موقع است که مدیر ناصادق با مشکلات سازمانی به خصوص در بحث کارکنان مواجه خواهد شد.  پس در برابر بحران ها چه باید کرد؟

جواب سئوال ما دروغ نیست بلکه جواب ما سکوت ، صبر و تفکر و تامل غیر علنی در مورد بحران است چون با سکوت و صبر مدیر می تواند به نتیجه دلخواه خود برسد به خصوص در بحرانهای مالی، مدیر در این خصوص نباید در دیگران با دروغ توقع ایجاد نماید.
اگر کمی تامل کنیم به آثار التیام بخش و تعالی صداقت پی خواهیم برد، صداقت تنها فرهنگی است که اغلب مدیران سازمان صادق با آن به قله های فتح رسیده اند.

در تمامی ادیان از جمله اسلام بر قبح دروغ تاکیده شده است و قرار گرفتن آن در ذیل عنوان گناهان کبیره معرف این اهمیت است. پیامبر اکرم فرمودند: دروغگو، دروغ نمی گوید مگر به سبب حقارتی که در نفس خود دارد.

خواندن این مطلب پیشنهاد می شود :  سیر قهقرایی سازمان

جامعه ای را در نظر بگیرید که دروغگویی در آن قاعده واصل باشد و نه استثناء، در این جامعه اعتماد متقابل وجود نخواهد داشت، روابط افراد کاملا غیراخلاقی خواهد شد، فساد و تباهی در همه سطوح رخنه خواهد کرد و نیز چنین جامعه ای کمترین نزدیکی را با یک جامعه دینی و اخلاق مدار خواهد داشت.

اولین گام برای رواج دروغگویی، شکسته شدن قبح دروغ است. در جامعه ای که دروغگویی نوعی زرنگی تلقی شود و مردم با شنیدن سخن دروغ لبخندی حاکی از سرور و شعف بر لبان خود ظاهر سازند طبعا دروغگویی رواج می یابد. 

  • در سازمانی که عدم صداقت، ناراستی، نادرستی و ناپاکی در آن رواج دارد:

– اعتماد و اطمینان افراد از یکدیگر سلب گردیده و تحمل فضای سازمان بسیار تلخ و طاقت فرسا خواهد بود.

– دروغ خلاف فطرت انسان است و او را از درستی، درستکاری به نادرستی و تباهکاری می کشاند و بطور کلی از هریک از افراد سازمان به فرد دیگر سرایت می کند.

– دروغ سرچشمه نفاق در سازمان است چرا که صداقت هماهنگی زبان و دل است و عدم آن ناهماهنگی زبان و دل

  • فرهنگ صداقت مدیریت به عوامل مختلفی بستگی دارد که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود:

– به آداب و سنن خانوادگی مدیر سازمانی بر میگرد که مدیریت سازمانی فرد ظاهر می گردد.

– این فرهنگ اکتسابی است و می شود آن را آموزش داد.

– نقش دین و مذهب در صداقت مدیر سازمانی تاثر قابل توجهی دارد.

  • عواملی که در سازمان ها باعث بروز عدم صداقت می گردد به شرح ذیل است:

– ترس از موقعیت شغلی

خواندن این مطلب پیشنهاد می شود :  نابودی کارکنان پیشرو

– سیاست سازمان

– شدت بحران

-فرهنگ سازمان و خانوادگی

– سطح درک کارکنان

– خدمات قابل ارائه

https://monajemi.ir/?p=10475

لطفا با ارسال نظرات خود ما را در پیشبرد اهداف مشایعت فرمایید.