مردی که سوار بر بالن و در حال حرکت بود ، ناگهان به یاد آورد قرار مهمّی دارد ، ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید : ببخشید آقا ، من قرار مهمّی دارم ، ممکنه به من بگویید کجا هستم تا ببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟
مردی که روی زمین بود جواب داد : بله ، شما در ارتفاع حدودا ً ۶ متری در طول جغرافیایی “۱۸’۲۴ درجه ۸۷ و عرض جغرافیایی “۴۱’۲۱درجه۳۷ هستید !
مرد بالن سوار :  به نظرم شما باید مهندس باشید درست است ؟
مرد روی زمین  : بله، از کجا فهمیدید؟
مرد بالن سوار : چون اطلاعاتی که شما به من دادید ، اگر چه کاملا ً دقیق بود ولی به درد من نمی خورد و من هنوز نمی دانم کجا هستم و به موقع به قرارم می رسم یا نه؟
مرد روی زمین : شما باید مدیر باشید .
مرد بالن سوار : بله ، از کجا فهمیدید؟
مرد روی زمین : چون شما نمی دانید کجا هستید و به کجا می خواهید بروید ! البته حتما” قولی داده اید و نمی دانید چگونه به آن عمل کنید و انتظار دارید مسئولیت آن را دیگران بپذیرند . پس طبیعی است که اطلاعات دقیق هم به دردتان نمیخورد !
خواندن این مطلب پیشنهاد می شود :  قصه شیره مالیدن!!!

https://monajemi.ir/?p=2531

لطفا با ارسال نظرات خود ما را در پیشبرد اهداف مشایعت فرمایید.