هیلدا تابا معتقد است که مهارت های تفکر باید با استفاده از روش های تدریس آموخته شوند که بویژه برای آن مهارت های تفکر تدوین یافته اند. یکی از روشهای نوین تدریس که معلمان با بهره گیری از آن میتوانند تفکر استقرایی را در فراگیران پرورش دهند روش الگوی تفکر استقرایی است. الگوی تفکر استقرایی موجب می شود که شاگردان اطلاعات را گردآوری و یا آن را از نزدیک بررسی کنند، اطلاعات را به شکل مفاهیم سازمان دهند و یاد بگیرند که آن مفاهیم را کنترل کنند .

در الگوی تابا روش ارزشیابی ویژه ای باید طراحی کرد که به جای سنجش میزان دانش انتقال یافته بتواند قابلیت مورد انتظار که مربوط به توانایی در اندیشیدن است اندازه گیری کند در حالی که تایلر بر الگوی ارزشیابی هدف محور تاکید دارد و به این معنا که ابتدا اهداف برنامه تدوین می شود و نحوه ی تدوین هدفها به صورتی است که امکان بررسی دقیق آنها را فراهم میسازد. به عبارت دیگر هدف از ارزشیابی دستیابی به اهداف برنامه درسی یا عملکرد فراگیران آموزش است.

مهم ترین کاربرد این الگو بهبود ظرفیت تفکر و هدایت دانش آموزان به کسب و پرورش اطلاعات در ذهن است. از این الگو می توان در تعداد بسیاری از برنامه های درسی در کلاس ها و دوره های مختلف استفاده کرد. لازم به توضیح است که تابا از جان دیویی در نظرات خود تاثیر گرفت .

هیلداتابا الگوی چهار مرحله ای تایلر را تبدیل به الگوی هفت مرحله ی نمود ، تابا معتقد بود به عنوان مجریان برنامه درسی باید در ایجاد و تدارک آن شرکت نمایند.

او طرح خود را در هفت مرحله به شرح زیر بیان کرد :

  1. شناخت نیازها : با تعیین نیاز شاگردان ، معلمان جریان درسی را شروع می کنند.
  2. صورت بندی اهداف : پس از تعیین نیاز ها، معلم هدف های قابل تحقق را معین می سازد.
  3. انتخاب محتوا : باتوجه به هدف های تعیین شده محتوای مناسب انتخاب می شود. محتوا نه تنها با هدفها باید سازگار باشد بلکه اعتبار و اهمیت لازم را نیز باید دارا باشد.
  4. سازماندهی محتوا : معلم نباید به انتخاب محتوا اکتفا کند بلکه لازم است با توجه به رشد فراگیران پیشرفت و علایق آنها محتوا را میسازد.
  5. انتخاب تجارب یادگیری : محتوا به شاگردان ارائه می شود و آنان محتوا را مرتب سازمان می دهند. از این نظر روش های تدریس معلم مستلزم درگیری شاگرد با محتوا است.
  6. سازماندهی تجارب یادگیری : همانطور که محتوا توالی و سازمان پیدا می کند یادگیری نیز لازم است سازمان یابد . توالی فعالیت های یادگیری بر اساس محتوا انجام می گیرد. اما معلم باید شاگردان ویژه را نیز در نظر داشته باشد.
  7. تعیین آنچه که باید مورد ارزشیابی قرار گیرد : برنامه ریز درسی باید تعیین کند که چه هدفهایی تحقق پیدا کرده اند و برای این کار ارزشیابی صورت می گیرد. شیوه های ارزشیابی باید از سوی فراگیران آموزش و نیز مدرسان تدوین یابد.
  • نمونه تدریس:
خواندن این مطلب پیشنهاد می شود :  یادگیری مغز محور

معلم کلاس اول در مدرسه ای ابتدایی هر روز به گروهی از کودکان خواندن آموزش می دهد و پیشرفت آنها خوب است. او مشغول بررسی نحوه ی برخورد شاگردان با کلمات ناآشنا است. او می داند شاگردان صدای کلمات شنیده شده و گفته شده در مکالمه خود را تشخیص می دهند . به طور مثال وقتی کلمه war  را پیدا می کنند یعنی اینکه کارشان را درست انجام می دهند . به هر حال به نظر کار با کلمه postwar آنها را متوقف می سازد.

او میداند شاگردان هنگام برخورد با ساختار آواشناختی کلمات شاخص در هنگام اضافه شدن پسوند و پیشوند به ریشه کلمات دچار مشکل می باشند. وی فعالیت های زیر را برای کمک به شاگردان در کشف مفاهیم از نحوه ساخت کلمات و استفاده از آن دانش در یادگیری کلمات ناشناخته خود، طرح می نماید.

یک دسته کارت که بر روی هر کدام کلمه ای است تهیه می کند و سپس کلماتی را با پیشوندها و پسوندهای خاص انتخاب می نماید و عمدا کلمات دیگری را دارای همان ریشه کلمات ولی با پسوندها و پیشوندهای مغایر به داخل آن اضافه می کند . انتخاب پیشوندها و پسوندها به سبب خوب بودن آنها برای کلمات، شاخص ساختاری و به خوبی مشخص می باشد. معلم پس از آن می خواهد خصوصیات ساختاری و آوا شناختی دارای ظرایف بیشتر را آموزش دهد. معلم با استفاده از این دسته کارت منظومه ای از داده ها را برای چند هفته تدریس خود طراحی میکند. معلم روز شنبه به هر یک از شاگردان کلاس چند کارت می دهد و بقیه کارت ها را برای افزایش تدریجی مقدار اطلاعات شاگردان نزد خود نگه می دارند.

خواندن این مطلب پیشنهاد می شود :  عوامل مؤثر در یادگیری

معلم از هر دانش آموزی می خواهد کلمه ای را از روی کارت خود بخواند و درباره آن شرح دهد. سایر شاگردان می توانند بر آن شرح بیفزایند. بدین ترتیب خصایل ساختاری کلمات به معرض توجه شاگردان قرار می گیرد. معلم بعد از آشنایی دانش آموزان با دسته بندی کلمات از آنها می خواهد تا کلمات را گروه بندی کنند. برای راهنمایی آنها می گوید کلمات همانند را روی هم بگذارند. شاگردان مشغول بررسی کارت های خود می شوند و کارت ها را برای یافتن کارت های مشترک به جلو و عقب می فرستند. دانش آموزان در ابتدا گروه بندی کارت ها را فقط بر حسب حروف اول یا معانی کلمات مثلا حیوان و غیر حیوان، حرارت یا حرکت انجام میدهند.

شاگردان به تدریج پیشوندها و پسوندها و چگونگی هجی آنها را مورد توجه قرار می دهند و برای یافتن معانی آنها به فرهنگ لغت مراجعه می کنند. آنها نحوه تاثیر افزایش پیشوندها بر معانی ریشه های کلمات را کشف می کنند. معلم با ادامه فعالیت استقرایی مذکور به دفعات بسیار و گزینش منظومه کلمات متفاوت توانست شاگردان را با دسته بندی صداهای حروف با صدا و بی صدا و ساختارهای مورد نیاز برای یافتن معانی کلمات جدید آشنا سازد. معلم در هنگام پایان یافتن دسته بندی کلمات شاگردان از آنها می خواهد درباره ی هر مقوله ای صحبت کنند و بگویند کارت ها چه چیز مشترکی دارند. شاگردان به تدریج به علت این شیوه انتخاب مطالب توسط معلم، توانستند خود همه پیشوندها و پسوندهای اصلی را کشف کنند و درباره معانی آنها به تفکر بپردازند.

خواندن این مطلب پیشنهاد می شود :  یادگیری خودتنظیمی

سپس معلم با ارائه جملات در بردارنده کلمات مرکب از پیشوندها و پسوندها از شاگردان استخراج معنای آن کلمات و کاربرد مفاهیم کلمات به منظور کشف معانی آنها را می خواهد. معلم رای راهنمایی آنها در کسب و استخراج معانی و مقوله های حروف با صدا و بی صدا و ساخت جمله مورد نیاز آنها در یادگیری کلمات ناآشنا چندین بار از الگوی استقرایی استفاده می کند. معلم پیشرفت شاگردان را بررسی می کند و با دسته بندی مناسب آنها را به درک کامل و توانایی استفاده از دانش جدید در یادگیری کلمات ناآشنا راهنمایی مینماید.

https://monajemi.ir/?p=18770

لطفا با ارسال نظرات خود ما را در پیشبرد اهداف مشایعت فرمایید.