در بسیاری از سازمانهای عصر حاضر ، کارکنان از ارائه نظرات و نگرانی هایشان در مورد سازمان و مشکلات آن امتناع می ورزند و در اصطلاح مدیریتی به این پدیده جمعی سکوت سازمانی Silence on Organizational می گویند .

به طور مثال ، میزان اظهار نظر های دریافتی از همکاران و نحوه تعامل آنها در جلسات ، همایش ها اقدامات سازمانی ، میزان مشارکت کارکنان در نظام پیشنهادات و مواردی از این قبیل ، شاخصی برای اندازه گیری پدیده سکوت سازمانی است.

البته بحث پیرامون سکوت سازمانی به عنوان یک پدیده در سازمان مستلزم توجه به همزاد آن یعنی آوای سازمانی (اظهارنظر پیرامون مسائل سازمان) نیز هست. بسیاری از محققان بر این عقیده اند که سکوت و آوا نشان دهنده دو چیز است : تأیید وضع موجود و یا مقاومت در برابر آن .

البته در این خصوص دانشمندان نظریات متفاوت و در پاره ای موارد متضادی دارند . اما به هر ترتیب از آنجا که پدیده سکوت سازمانی مانعی برای اظهارنظر کارکنان است ، بدیهی است که اظهار نظر نکردن در بلند مدت ، قدرت نوآوری و خلاقیت و بهبود مستمر را از سازمان می گیرد و لزوما بررسی این پدیده و ریشه های آن باعث می شود که کارکنان مسیر رشد و تعالی و موفقیت خود را با سرعت بیشتری طی نمایند .

«ونیستانلی و وارد» دو دانشمندی بودند که سکوت را رفتاری نه صرفاً اعتراضی بلکه ابزاری برای نشان دادن خصومت و دشمنی با سازمان می دانستند.

«هنریکسون و دایسون» سکوت در سازمان را یک پدیده دسته جمعی می دانند که در آن افراد مشارکت بسیار کمی در واکنش به مسائل و مشکلات از خود نشان می دهند.

خواندن این مطلب پیشنهاد می شود :  خلاصه رفتار سازمانی رابینز

«مون و داین و همکاران» نیز سکوت سازمانی را نوعی رفتار سازمانی می دانند که طی آن کارکنان از اظهار نظر کردن درخصوص ایده ها ، اطلاعات و عقاید مرتبط با کار به صورت آگاهانه خودداری می ورزند.

«پیتدر و هارلوز» نیز از جمله محققانی بودند که سکوت سازمانی را خودداری کارکنان از بیان نظر، ارزیابی های رفتاری، شناختی و اثربخشی در مورد واقعیت های سازمان تعریف می کنند.

  • عوامل ایجاد کننده سکوت سازمانی :

اما پدیده سکوت سازمانی Organizational Silence پدیده ای چند بعدی است و از چند جهت قابل بررسی می باشد . از جمله می توان به عوامل زیر اشاره کرد:

۱-     عوامل مدیریتی (مانند باورهای ضمنی مدیران )

۲-     عوامل سازمانی و محیطی (مانند فلات شغلی )

۳-     عوامل گروهی (مانند همنوایی با جمع )

۴-     عوامل فردی ( مانند حفظ موقعیت کنونی )

  • پیامدهای سکوت سازمانی

سکوت سازمانی، اثربخشی تصمیم گیری و فرایندهای تغییر سازمانی را به دلیل محدود کردن داده های اطلاعاتی که در اختیار تصمیم گیرندگان قرار می دهند ، کاهش می دهد و علاوه بر آن موجب عدم تجزیه و تحلیل ایده ها و تصمیم گیری ها می گردد .

بنابراین حاکمیت عدالت سازمانی در سازمانها ، مانع اصلی ایجاد سکوت سازمانی محسوب شده و در این راستا نقش مدیریت منابع انسانی با حمایت مدیران عالی سازمان می تواند کمک شایان و بسیار سازنده داشته باشد . در واقع مدیریت می تواند با طراحی سیستم های مناسب و شایسته محور ، جانشین پروری ، توانمندسازی ، مدیریت و ارزیابی عملکرد ، مدیریت جبران خدمات و انگیزش و…… عدالت سازمانی را در سازمان جاری نماید .

در نهایت لازم به ذکر است که مدیران بایستی به این اصل توجه داشته باشند که حرکت به سمتی که کارکنان در آن به طور آزادانه به بیان نظر بپردازند ، راه حل اصلی در مبتلا نشدن به سکوت سازمانی است.

  • به طور خلاصه پیامدهای ناشی از سکوت سازمانی عبارتند از :

۱-  محدود شدن داده ها و اطلاعات

۲- عدم تجزیه و تحلیل ایده ها و بدیل های تصمیم گیری

۳- کاهش اثر بخش تصمیم گیری 

 ۴- کاهش توانایی سازمان برای شناسایی و اصلاح اشتباهات

 ۵- تضعیف تعهد و حس تعلق وابستگی سازمانی و اعتماد کارکنان

 ۶-  احساس عدم کنترل کارکنان

 ۷-  کاهش انگیزش کارکنان و افزایش نارضایتی

 ۸- ناهماهنگی شناختی کارکنان

 ۹- کاهش مشارکت و خلاقیت در بین کارکنان

https://monajemi.ir/?p=7730

لطفا با ارسال نظرات خود ما را در پیشبرد اهداف مشایعت فرمایید.