نظریه انتظار ( Waiting theory ) مدلی پیچیده تر و جامع تر از انگیزش نسبت به نظریه برابری ارائه می دهد. از آغاز شکل گیری این نظریه تاکنون قلمرو و پیچیدگی نظریه به طور مستمر رشد کرده است .

مدل اساسی انتظار از کار تولمن و لوین پدیدار شد، ولی به هر حال ویکتور وروم نخستین کسی است که این نظریه را در محیط کار به طور عملی مورد استفاده قرار داد. این نظریه می کوشد چگونگی انتخاب گزینه ای از میان گزینه های گوناگون رفتاری را به وسیله افراد معین کند.

پیش فرض نظریه انتظار آن است که میزان انگیزش آدمی به این واقعیت وابسته است که چقدر چیزی را می خواهد و چقدر فکر می کند می تواند آن را به دست آورد.

بر اساس این نظریه، انگیزه هر عمل و علت بروز هر رفتار خاص تحت تأثیر موارد ذیل معین می شود:

  1. انتظار افراد از نتایج (پاداش یا تنبیه) حاصل از یک رفتار معین (انتظار قبولی در آزمون در نتیجه درس خواندن)؛

  2. جذابیت آن نتایج در ارضاء نیازهای افراد مذکور (میزان مطلوبیت قبولی در آزمون برای فرد)؛

  3. اعتقاد به امکانپذیری تحقق نتیجه (اعتقاد به اینکه حتماً از طریق مطالعه می توان قبول شد).

نظریه انتظار بیان می دارد که انگیزش کاری با باورهای افراد درباره رابطه تلاش، عملکرد و مطلوبیت نتایج کاری در ارتباط هست. به بیان ساده، نظریه انتظار مبتنی بر این منطق است که : ” آدم ها کارهایی را که می توانند از عهده آن برآیند هنگامی که بخواهند انجام خواهند داد.”

بنابر این انگیزش نتیجه ادراکی است که با مقایسه آنچه افراد انتظار کسب آن را دارند و آنچه واقعاً بدست می آورند، برایشان حاصل می شود.

خواندن این مطلب پیشنهاد می شود :  راههای رسیدن به آرامش ذهنی

طبق این نظریه افراد هنگامی اقدام به عمل می کنند که هم احتمال دستیابی به نتیجه مطلوب وجود داشته باشد و هم نتیجه مذکور به اندازه کافی انگیزنده و مشوق آنها باشد؛ به این ترتیب هنگامی که احتمال کسب نتیجه مطلوب از رفتار مورد نظر کم است و جذابیت نتیجه مورد نظر نیز ناچیز است، احتمال انتخاب آن رفتار کاهش می یابد.

بنابر این انگیزه انجام کار، به “نتیجه مورد انتظار” و “جذابیت آن نتیجه” بستگی دارد. 

https://monajemi.ir/?p=8479

لطفا با ارسال نظرات خود ما را در پیشبرد اهداف مشایعت فرمایید.