شناخت محصول و درک عوامل موثر در مشخصه‌های آن ، اولین پیش‌نیاز بهبود کیفیت و نوآوری است که لازمه آن درک مهندسی از مبانی عملکردی قطعه است .
فرایند بازخوانی یک بخش‎‎‎‏ ، زیر مجموعه یا کالا بدون کمک طرحها و اسناد و مدل های کامپیوتری آنان را مهندسی معکوس می‌نامیم . مهندسی معکوس برای بازیابی و تشخیص اجزای متشکله یک محصول ، به ویژه در صورت عدم دسترسی به طراحی اولیه کاربرد داشته و برای نگهداری ، گسترش و توسعه امکانات موجود و مهندسی مجدد مورداستفاده قرار می‌گیرد .

این روش ، روش پذیرفته‌ شده‌ای برای کشورهای در حال توسعه بشمار می‌رود و در این فرایند ابتدا میزان کمبود اطلاعات فنی برای پشتیبانی از تولید یک محصول معین می‌شود ؛ سپس با انجام یک کار تیمی منسجم ، متشکل از متخصصان و محققان رشته‌های مختلف علوم پایه به همراه مدیریت و سازماندهی مناسب تشکیلات تحقیقاتی و توسعه‌ای (R&D) سعی می‌شود مدارک و نقشه‌های خاص طراحی محصول به دست آید ؛ با درنظر گرفتن مشخصات ، هدف و شرایط طراحی محصول ، استانداردهای ملی و رایج و همچنین پوشش دادن نقاط مجهول و ناشناخته سعی می‌شود مراحل نمونه‌سازی و نیمه‌صنعتی و در صورت لزوم ساخت و تولید محصول ، انجام گردد .

برای مثال هنگامی که یک خودرو به بازار می‏ آید رقیبان آن شرکت تولیدی ، مدلی از خودرو را تهیه کرده و آن را جداسازی می کنند (Disassembling) تا طرز کار و چگونگی ساخت آن را ببینند و از تکنیک های آن در تولیدات خود استفاده کنند ؛ یا در مهندسی راه و ساختمان از طرح پل ها و ساختمان های قدیمی که هنوز پابرجا باقی مانده‏ اند کپی گرفته می‌شود و در مورد چگونگی ساخت آنها ، مواد اولیه استفاده شده و علل سالم ماندن آن تحقیق می‌شود تا در طرح های خود برای استحکام بیشتر استفاده کنند .

خواندن این مطلب پیشنهاد می شود :  مدل مدیریت تغییرADKAR

در بعضی موارد طراحان ، شکلی از ایده ‏هایشان را با استفاده از گچ ، سفال و … نشان می‌دهند (ساخت ماکت) که نیازی به اندازه ‏گیری دقیق ندارد ؛ این در حالیست  که مدل کامپیوتری (CAD) نیاز به اندازه‏ گیری دقیق قسمت های مختلف دارد و تا زمانی که این اندازه‏ ها دقیق نباشند وارد کردن آن در CAD بسیار دشوار و حتی ناممکن است ؛ زیرا هیچ تضمینی وجود ندارد که مدل ارائه شده در CAD و مدلهای ساخته شده بعدی با مدل اولیه مطابقت داشته باشند . مهندسی معکوس راه حلی برای این مشکل دارد .

 از نطر مهندسی معکوس در این حالت مدل فیزیکی یک منبع اطلاعاتی مناسب برای مدل CAD است . در این حالت با استفاده از ابعاد سه‌بعدی  و اسکنرهای لیزری و سطح ‏نگارها با در نظر گرفتن ابعاد فیزیکی‌ ، جنس ماده تشکیل دهنده و دیگر جنبه‏ ها یک مدل و الگوی  پارامتری  بدست می‏ آید ؛ سپس این مدل به CAD فرستاده می‌شود و تغییرات نهایی روی آن انجام می‌شود و سپس به دستگاه ‏های برش و تولید (CAM) فرستاده می‌شود که CAM این قسمت فیزیکی را تولید می‌نماید .

پس می‌توان گفت که مهندسی معکوس ( Reverse Engineering  ) با کالا آغاز می‌شود و به فرایند طراحی می‌رسد و این دقیقا مخالف مسیر روش تولید (Product Definition Statement = PDS) است و به همین علت آن را مهندسی معکوس نامیده ‏اند .

به وسیله این روش بیشترین اطلاعات ممکن درباره‏ ایده ‏های مختلف طراحی که برای تولید یک کالا استفاده می‌شود بدست می ‏آید . بدین وسیله هم می‌توان کالا را دوباره تولید کرد و هم می‌توان از ایده‏ های مفید آن برای تولید کالایی جدید بهره برد . همین امر باعث شده که مهندسی معکوس به یکی از شاخه‏ های مهم مهندسی تبدیل گردد و همواره نگاه ها به سوی تولیدات وارد شده به بازار جلب شود.

خواندن این مطلب پیشنهاد می شود :  هوش تجاری

https://monajemi.ir/?p=13436

لطفا با ارسال نظرات خود ما را در پیشبرد اهداف مشایعت فرمایید.