فرهنگ فارسی معین واژه «فرهنگ» را مرکب از دو واژه «فر» و «هنگ» به معنای ادب، تربیت، دانش، علم، معرفت و آداب و رسوم تعریف کرده‌است. در نتیجه «فرهنگ» به معنای پیش‌کشیدن و فراکشیدن است و به همین سبب است که فارسی‌زبانان فرهنگ را سبب پیشرفت می‌دانند.

از دیدگاه علمی تعاریف متعدد و متنوعی از فرهنگ ارائه گردیده که در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌شود:

  • در فرهنگ فارسی عمید، فرهنگ عبارت است از دانش، ادب، علم، معرفت، تعلیم و تربیت، آثار علمی و ادبی یک قوم یا ملت.
  • فرهنگ لغات وبستر، فرهنگ را مجموعه‌ای از رفتارهای پیچیده انسانی که شامل افکار، گفتار اعمال و آثار هنری است و بر توانایی انسان برای یادگیری و انتقال به نسل دیگر تعریف می‌کند.(مجموعه ای از رفتار ، گفتار و اعمال).
  • به عقیده هافستد فرهنگ عبارت است از: اندیشه مشترک اعضای یک گروه یا طبقه که آنها را از دیگر گروهها مجزا می‌کند و در جایی دیگر، فرهنگ به‌صورت مجموعه‌ای از الگوهای رفتار اجتماعی، هنرها، اعتقادات، رسوم و سایر محصولات انسان و ویژگی های فکری یک جامعه یا ملت تعریف می‌شود.(ارزشها،باورها،آداب و رسوم،زبان،قوانین و مقررات،قوانین نانوشته).
  • ادگارشاین : راه حل هایی اساسی و مشترک که برای تطابق بیرونی(زنده ماندن ) و درونی ( کنار هم ماندن) شکل می گیرد .
  • ایران نژاد پاریزی: الگوی اندیشه .

بنابراین وقتی سخن از عوامل مؤثر فرهنگ در میان است، منظور عواملی است که می تواند باعث پویایی و ادامه حیات و موجودیت و به اصطلاح تثبیت یک فرهنگ گردد، یا بالعکس، تضعیف و انحطاط و مرگ یک فرهنگ را به دنبال داشته باشد. البته نباید پنداشت که فرهنگ امری سراسر منفعل است و در واقع، آنچه قدرت تأثیرگذاری عوامل مورد بحث با هر ماهیتی را کاهش یا افزایش می دهد و به اصطلاح شرط لازم و کافی برای مؤثر بودن چنین عواملی به حساب می آید و یا مانعی جدی در مقابل این عوامل است، اموری است که به خود فرهنگ مربوط می شود.

خواندن این مطلب پیشنهاد می شود :  اهمال کاری

از سوی دیگر، نباید پنداشت که عوامل تأثیرگذار بر فرهنگ همواره ماهیتی بیگانه و بیرونی دارند و خارج از مرزهای جغرافیایی که بستر رواج و حیات یک فرهنگ است، می باشند؛ بلکه باید توجه داشت که مکانیزم ها و شیوه هایی که یک جامعه برای حفظ، تثبیت و انتقال فرهنگ خویش به کار می گیرد، نیز در این امر مؤثر هستند، از این رو می توان، عوامل مؤثر بر فرهنگ را به سه دسته زیر تقسیم کرد :

  1. عوامل ذاتی (مربوط به خود فرهنگ)

  2. عوامل درونی (مربوط به جامعه ای که یک فرهنگ در آن وجود دارد)

  3. عوامل بیرونی (عوامل بیرون از مرزهای جغرافیایی)

در زیر جزئیات هر یک از عوامل فوق را مشاهده می نمایید :

الف ) عوامل ذاتی ( مربوط به خود فرهنگ ) :

  • هماهنگی عناصر تشکیل دهنده
  • درجه قوت عناصر فرهنگ
  • انعطاف پذیری و پاسخگویی به نیازهای بشری
  • جذابیت و دلنشینی

ب) عوامل درونی (مربوط به جامعه ای که یک فرهنگ در آن وجود دارد) :

  • جامعه پذیری
  • نظارت و کنترل اجتماعی

ج) عوامل بیرونی (عوامل بیرون از مرزهای جغرافیایی) :

  • تبادل فرهنگی
  • تهاجم فرهنگی

بنابراین برای مطالعه و بررسی تغییرات فرهنگ و عوامل موثر بر آن در یک جامعه باید به صورت همزمان این عوامل را مورد توجه قرار داد و آن‌ها را مدنظر داشت.

ادگار شاین در باره مقوله فرهنگ اعتقاد دارد که :

“””اگر شما فرهنگ را هدایت نکنید ، فرهنگ شما را هدایت می کند”””

( برگرفته از کتاب مدیریت فرهنگی)

https://monajemi.ir/?p=20116

لطفا با ارسال نظرات خود ما را در پیشبرد اهداف مشایعت فرمایید.