در ادبیات اخیر دنیا واژه “بازآفرینی شهری” به عنوان یک واژه عام که مفاهیم دیگری نظیر بهسازی، نوسازی، بازسازی، توانمندسازی و روان بخشی را در برمی گیرد، به کار می رود. بازآفرینی شهری فرآیندی است که به خلق فضای شهری جدید با حفظ ویژگی های اصلی فضایی (کالبدی و فعالیتی) منجر می گردد. در این اقدام، فضای شهری جدیدی حادث می شود که ضمن شباهت های اساسی با فضای شهری قدیم، تفاوت های ماهوی و معنایی را با فضای قدیم به نمایش می گذارند. به عبارت دیگر بازآفرینی شهری نگرش و اقداماتی جامع و یکپارچه برای حل مشکلات شهری منطقه‌ هدف عملیات است که در نهایت به یک پیشرفت پایداری اقتصادی، کالبدی، اجتماعی و محیطی خواهد انجامید.

هدف از اجرای سیاست های بازآفرینی شهری و برنامه های تجدید حیات شهری، ارتقا شرایط کیفی زندگی در سکونت گاه ها از طریق ایمن سازی و مقاوم سازی ساختمان ها، توسعه و بهبود زیرساخت های شهری، تأمین خدمات شهری موردنیاز، آموزش ساکنان، ایجاد فرصت های شغلی، تقویت نهادهای مدیریت محلی و دفاتر خدمات محله ای مردم نهاد، الگوسازی و ترویج قواعد و دستورالعمل های کیفی ساخت و ساز است. علاوه بر این، بازآفرینی شهری بر این مطلب تأکید دارد که طرح و اجرای هرگونه روش برای مقابله با مشکلات شهرهای بزرگ و کوچک، باید دارای اهداف بلندمرتبه و راهبردی باشد.

ویژگی های مناطق نیازمند بازآفرینی شهری

مناطق نیازمند احیا، بهسازی و نوسازی اغلب محدوده هایی هستند که در آن ها :

· درآمد سرانه ساکنان کمتر از میانگین شهر و نرخ بیکاری بالاتر از آن است.

خواندن این مطلب پیشنهاد می شود :  امور مالی حکومت‌های محلی

· واحدهای مسکونی کم‌دوام و تراکم نفر در واحد مسکونی بالاتر از میانگین شهری است و دچار مشکلات محیط زیستی بسیار می باشند.

· میزان برخورداری و دسترسی ساکنان به خدمات شهری و وضعیت زیرساخت‌های شهری نامناسب است.

· بالا بودن ناهنجاری‌های اجتماعی و زمینه بروز آن نسبت به میانگین شهری مشهود است.

· هویت تاریخی و فرهنگی مورد بی‌توجهی قرار گرفته شأن و منزلت اجتماعی در این نواحی کاهش یافته و این مسئله منجر به جایگزینی سایر اقشار گردیده است.

اصول بازآفرینی شهری

براساس تعاریفی که پیشتر ارائه شد، می‌توان اصول و مبانی بازآفرینی شهری را که منعکس کننده‌ چالش‌های تغییرات شهری و نتایج آن باشد، معرفی کرد. بازآفرینی شهری باید:

· مبتنی بر یک تحلیل کامل از منطقه‌ شهری مورد نظر بوده و در پی اصلاح چندجانبه بافت کالبدی، ساختار اجتماعی، پایه‌‌های اقتصادی و شرایط محیطی آن منطقه باشد.

· تا حد ممکن در جهت رسیدن به اصلاح چندجانبه، از یک استراتژی جامع و کامل استفاده کند و با راه‌حل‌های دقیق، منظم و علمی با مشکلات روبه‌رو شود.

· اطمینان حاصل شود که استراتژی و برنامه‌های اجرایی طرح شده، در مسیر اهداف توسعه‌ی پایدار قرار دارند.

· دارای اهداف عملیاتی واضح و مشخص، قابل بسط به مکان‌های مختلف و دارای کیفیت مطلوب باشد.

· از منابع طبیعی، اقتصادی، انسانی و غیره مانند زمین و ویژگی‌های موجود محیط مصنوع، بهترین استفاده‌ ممکن را کند.

· این یقین حاصل شود که مشارکت حداکثری ممکن و همراهی تمامی ذی‌نفعان، برای دستیابی به منافع مشروع آنان در بازآفرینی منطقه شهری به دست آمده است این امر به واسطه‌ برنامه‌ مشارکتی و روش‌های دیگر به دست می‌آید.

خواندن این مطلب پیشنهاد می شود :  سیستم مدیریت شهری مشارکتی

· بر اهمیت سنجش میزان پیشرفت اجرایی راهبرد اجرا شده از طریق رصد میزان اهداف محقق شده و نظارت بر تغییرات بنیادین حاصل از طرح تأثیرات نیروهای خارجی و داخلی تحمیلی بر منطقه‌ شهری وقوف حاصل شود.

· امکان تجدیدنظر برخی برنامه‌های تصویب شده‌‌ اولیه، در مرحله‌ اجرا و در پی برخی تغییرات و رخدادهای پیش‌بینی نشده در نظر گرفته شود.

· پذیرای این حقیقت باشد که بخش‌های مختلف یک استراتژی، با سرعت‌های مختلف به نتیجه خواهند رسید و ممکن است برای ایجاد توازن منطقی میان اهداف مختلف یک برنامه‌ی بازآفرینی شهری و به منظور دست‌یابی به تمام اهداف استراتژیک آن، در نحوه‌ مدیریت منابع و یا تدارک منابع اضافی به بازنگری نیاز باشد.

بالاتر و فراتر از شرایط ذکر شده، حصول اطمینان از اینکه مناطق شهری بازآفرینی شده نقش مثبتی در مسیر اعتلای اقتصاد ملی و در دست‌یابی به دیگر اهداف محیطی و اجتماعی کلان خواهند داشت از دیگر نکاتی است که باید مورد توجه قرار گیرد. در گذشته، عده‌ای مناطق شهری نابسامان و به طور خاص محلات میانی پیرامون مرکز شهر را به عنوان مانعی بزرگ بر سر توفیقات کلان منطقه‌ای و حتی ملی معرفی کردند و پیشنهاد در نظر نگرفتن آن‌ها را مطرح کردند. واضح است که واکنش این چنینی، در بهترین حالت ناشی از اهمال تلقی خواهد شد.

https://monajemi.ir/?p=21606

لطفا با ارسال نظرات خود ما را در پیشبرد اهداف مشایعت فرمایید.