بدون شک در نظام آموزش و پرورش رسمی هر کشوری مقطع ابتدایی هم به لحاظ کمی یعنی تعداد معلمان و دانش آموزان و هم از لحاظ کیفی یعنی تاثیری که این دوره در موفقیت تحصیلی دانش آموزان در سراسر زندگی و دوران تحصیل دارد از اساسی ترین و مهمترین مقاطع تحصیلی است و به جرات می توان گفت هیچ یک از دوره های تحصیلی از چنین اهمیتی برخوردار نیستند .
تحقیقات نشان می دهد دانش آموزانی که در دوره ابتدایی با ناکامی تحصیلی روبرو هستتند در تمام دوره های تحصیلی دچار اشکال می شوند . به همین دلیل کشورهای پیشرفته تمام هم و کوشش خود را به تعلیم و تربیت دانش آموزان این دوره معطوف کرده اند و در این میان ژاپن موفق ترین و پیشرفته ترین کشور در زمینه آموزش و پرورش به حساب می آید . اما براستی ریشه این موفقیت در کجاست؟
معلمان مدارس ابتدایی در ژاپن معمولا از میان هدف های آموزش و پرورش این دوره بیش از پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و گسترش مهارت های ویژه به رشد عاطفی، اجتماعی و خود ادراکی دانش آموزان توجه دارند . آنها محیطی را سازماندهی می کنند که بر روابط انسانی ، پیوندهای عاطفی ، صمیمیت ، رفتار گروهی و احساس تعلق خاطر به مدرسه استوار است . مبانی آموزش و پرورش ابتدایی ژاپن بیشتر بر شوق انگیز بودن مدارس ابتدایی ، توجه زیاد به رشد شخصیت کودک و ارائه محتوای مناسب تاکید می کند.
برنامه های درسی دوره ابتدایی در ژاپن دارای دو ویژگی مهم می باشند :
- برنامه درسی ژاپنی ها خیلی مقتدرانه است و به تعبیر کارشناسان مختصر و مفید است.
- از سوی دیگر بر رشد همه جانبه کودک تاکید دارد.
مطالعات تطبیقی نشان می دهد که آموزش و پرورش عمومی و به ویژه دوره ابتدایی در ژاپن از کیفیت بالایی برخوردار است . ازرا وگل ، استاد دانشگاه هاروارد در پژوهش خود به این نتیجه رسیده است که کودکان ژاپنی که دوره آموزش عمومی خود را در مدارس حومه شهرهای آمریکا به پایان رسانیده اند ، وقتی به ژاپن باز می گردند یک تا ۲ سال در درسهای علوم طبیعی و ریاضیات از همسالان خود که در ژاپن تحصیل کرده اند ، عقب تر هستند. پژوهشهای تطبیقی دیگری نشان می دهد که ژاپنی ها در مقایسه با مردم دیگر کشورهای صنعتی ، قوانین را کمتر نادیده می گیرند و این امر تا حدود زیادی ناشی از موفقیت آموزش و پرورش مدارس دوره ابتدایی در پرورش اجتماعی و اخلاقی و مهارت های زندگی کودکان است .
در زمینه عوامل موثر بر رشد شناختی کودکان در ریاضی و علوم کودکان ژاپنی در دریافت مفاهیم ادراکی از همتایان دیگر کشورها جلوتر هستند و بر اساس آزمون های مختلف و مشاهده منظم کلاس های دوره ابتدایی از سوی کارشناسان ، خلاقیت کودکان ژاپنی برای مربیان خارجی بسیار عجیب و آموزنده بوده است . بعلاوه بسیاری از پژوهشگران ، آموزش و پرورش ابتدایی ژاپن را در حوزه خواندن ، هنر ، موسیقی و مطالعات اجتماعی نیز موفق تر می دانند .
آموزش ابتدایی ، کودکان را برای مقاطع بالاتر آماده می کند و چنانچه از نظر کمی و کیفی در سطح بالاتری ارائه شود ، افت تحصیلی و ترک تحصیل در مقاطع بعدی ، کمتر خواهد شد و اگر آموزش ابتدایی در سطح گسترده ای صورت بگیرد و اکثریت یا تمام کودکان واجب التعلم را تحت پوشش قرار بدهد ، می تواند بی سوادی را در کشور ریشه کن کند . البته بسیاری از متخصصان تعلیم و تربیت معتقدند که سن تقویمی نباید تنها شرط ورود کودک به دوره ابتدایی باشد ،بلکه کودک باید از طریق آمادگی، مورد ارزیابی قرار گیرد . به طور خلاصه می توان گفت که هدف عمده آموزش دوران ابتدایی ، پرورش استعدادها و قابلیت های بالقوه کودکان می باشد ؛ لذا این آموزشها در تمام دنیا ، تحت عنوان آموزشهای عمومی در نظر گرفته می شوند .
البته ناگفته نمایند که اهداف آموزش و پرورش ابتدایی ، مبنای تعیین روشها ، محتوا، سازماندهی محتوا ، ارائه محتوا و سایر اجزاءتعلیم و تربیت می باشند لذا به اختصار اهداف آموزش و پرورش ابتدایی به شرح زیر بیان می شود :
- پرورش استعدادهای کودکان : منظور از استعداد، توانایی و قابلیتهای بالقوه دانش آموزان است. استعدادها دو دسته عمومی و خاص می باشند. استعدادهای عمومی، باید در همه افراد جامعه شکوفا شوند وگرنه، افراد قادر به مشارکت در فعالیتهای گروهی و اجتماعی نیستند . برای مثال ، در این زمینه می توان به پرورش قوای تفهیم در کودکان اشاره کرد . در دوره ابتدایی ، باید بین افراد تفاهم و توافق عمومی ایجاد شود ؛ چون این امر سبب تقویت وجوه تشابه افراد می گردد . استعدادهای خاص، استعدادهایی هستندکه در همه افراد به یک اندازه وجود ندارند و افراد، از نظر استعدادهای خاص متفاوت هستند . برخی از افراد در یک استعداد خاص از بقیه بالاترند و عده ای در استعداد خاص دیگری، مانند استعداد ریاضی، موسیقی ، نقاشی برتر هستند .
- آشنا نمودن دانش آموزان با معارف دینی : در دوره ابتدایی ، باید دانش آموزان را متناسب با هوش و توانایی هایشان با رموز خلقت ، زندگی پیامبران، ائمه معصومین وآیه های ساده قرآن آشنا نمود . در آموزش این مسائل، باید با ساده گویی و ارایه مثالهای عینی، اقدامات لازم انجام گیرد.
- تقویت حس نظم ، مسوولیت پذیری و رعایت حقوق دیگران : در این دوره، باید نظم و انضباط ، حس مسوولیت پذیری ، احترام به حقوق دیگران و کنترل خود را به کودک یاد داد تا خود مداری و خود محوری کودک ، به تدریج تعدیل گردد . در اینجا باید تناسب اصل سندیت و اقتدار نیز رعایت شود.
- ایجاد بینش کافی نسبت به تمدن : در دوره ابتدایی ، باید کودکان را با علومی چون تاریخ ، جغرافیا و اجتماعی آشنا نمود . هدف از آموزش چنین علومی در این دوره ، این است که کودکان با زمان و مکان پیرامون خود ارتباط برقرار کرده و نسبت به تمدن کشور خود ، احساس تعلق کنند .
- آموزش اطلاعات بهداشتی ، ایمنی ، قوانین و هنجارهای اجتماعی : کودکان در این دوره ، از نظر فکری قادر .به درک قواعد هستند ، در نتیجه می توان هنجارهای اجتماعی، آموزشهای بهداشتی و ایمنی را به آنها ارایه نمودمدرسه در دوران ابتدایی، از طریق آموزش هنجارها و ارزشهای اجتماعی به کودکان، به آنها می فهماند که لازمه زندگی اجتماعی ، رعایت حقوق دیگران است.
دنیا نابود خواهد شد اگر به آموزش ابتدایی توجه نکنیم !!!