در کشورهای بزرگ و پیشرفته، اهمیت کارآفرینی فقط به خاطر مسألهی ایجاد شغل نیست، بلکه دلیل اصلی این است که فعالیتهای اقتصادی کوچکی که در این کشورها به وجود آمدهاند و رشد کردهاند،توانستهاند سهم عمدهی فنآوری روز و در نتیجه ثروت و درآمد تمام دنیا را به خود اختصاص دهند. آمار نشان میدهد بیش از پنجاه درصد این حرکتها و بیش از نود درصد جهشهای رادیکالی که در این زمینه صورت پذیرفته است، که میتوان از آن به انقلاب فناوری تعبیر کرد، در شرکتهای کوچک و متوسط کارآفرینانه و نه در سازمانهای بزرگ اتفاق افتاده است.
با توجه به اهمیت کارآفرینی در پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی کشورها، دولتهای آنان در جهت توسعه کارآفرینی برنامهها و تلاشهای مستمری را طراحی نمودهاند. از جمله اهداف اصلی آنها میتوان به سه مورد ذیل اشاره نمود:
۱ـ ایجاد ثروت در جامعه
۲ـ تولید تکنولوژی
۳ـ اشغال مفید بخصوص برای جوانان
اما برای اینکه بدانید شما یک کارآفرین هستید یک تست ۲ دقیقهای کارآفرینی به شما ارایه می کنیم تا بدانید آیا یک کارآفرین هستید یا نه؟
لطفا فقط جواب بله یا خیر بدهید . ضمنا با خود صادق باشید و همیشه به خاطر داشته باشید بدترین دروغها دروغ به خود است :
-
سوالات :
۱ – دوست ندارم کسانی که توانایی کمتری از من دارند به من دستور بدهند.
۲ – دوست دارم خودم را به چالش بکشم.
۳ – برنده شدن را دوست دارم.۴ – دوست دارم رییس خودم باشم.
۵ – همیشه دنبال راههای تازهتر و بهتری برای انجام کارها هستم.
۶ – دوست دارم عرف متداول را مورد پرسش قرار دهم.
۷ – سازماندهی افراد برای پیشبرد امور را دوست دارم.
۸ – مردم از شنیدن ایدههای من هیجان زده میشوند.
۹ – خیلی کم از خودم قانع و خشنود میشوم.
۱۰ – نمیتوانم بیتحرک و ساکن بنشینم.
۱۱ – میتوانم در سختیها گلیم خودم را از آب بیرون بکشم.
۱۲ – شکست در کار خودم را به پیروزی در کار دیگران ترجیح میدهم.
۱۳ – با مشاهده مشکلات آمادهام به درون آن شیرجه بزنم.
۱۴ – فکر میکنم سگهای پیر هم میتوانند حقههای تازه یاد بگیرند (اشاره به یک ضربالمثل انگلیسی دارد که میگوید شما نمیتوانید به یک سگ پیر حقههای تازه یاد بدهید – مترجم).
۱۵ – افراد خانوادهام کسبوکار خودشان را راه میاندازند.
۱۶ – دوستانی دارم که آنها نیز کسب کار خودشان را دارند.
۱۷ – وقتی در حال رشد بودم، بعد از مدرسه و در تعطیلات کار میکردم.
۱۸ – از فروختن چیزها دچار هیجان زیاد میشوم (آدرنالین خونم بالا میرود).
۱۹ – با کسب نتایج شادمان میشوم.
۲۰ – میتوانم تستهای بهتری ازآیزنبرگ طراحی کنم.
-
ارزیابی:
اگر شما به ۱۷ یا بیش از ۱۷ تا از این سوالها پاسخ مثبت دادهاید، به فیش حقوقی تان نگاه کنید. اگر شرکتی که آن فیش حقوقی را صادر کرده تحت مالکیت شخصی خودتان نیست وقت آن است که یک بررسی مجدد روی انگیزههای خود انجام دهید:
آیا قرضهایی برای ادا کردن دارید؟ یا فرزندی در دانشگاه؟ کمک خرج میدهید؟ میخواهید زندگی را آسان بگیرید؟ شاید بهتر باشد کمی صبر کنید. آیا شما مقدار کمی پسانداز در بانک دارید و چند تا کارت اعتباری؟ آیا شما یک همسر، یک شریک، دوستان یا فرزندانی دارید که شما را تشویق کنند؟ اگر چنین است در فکر این باشید که چه نوع کسبوکاری میخواهید راه بیندازید.
مهم نیست در چه سنی هستید : تحقیقات «بنیاد کافمن» نشان میدهد که افراد بالای ۵۰ سالی که کسبوکار خودشان را راه میاندازند، به صورت روز افزونی در حال افزایش است. با افرادی که دل به دریا زدهاند، صحبت کنید و چگونگی طراحی و ارائه یک محصول یا خدمات را یاد بگیرید. در مورد کارگاه کوچکی که احتمال دارد آن را بخرید، فکر کنید و با افرادی که دوست دارید با آنها همکاری کنید و نیز مشتریان احتمالی آینده صحبت کنید.
دوست دارم ریسک کنم در لیست کارآفرینان نیست. افراد با انتخاب یک سبک زندگی پرخطر کارآفرین نمیشوند. در واقع آنچه آنها انجام میدهند، انتخاب بین دو نوع ریسک متفاوت یعنی کارآفرینی در برابر حقوق بگیری است. چیزهایی که آنها در باره حقوق بگیری دوست ندارند، شامل ریسک یک شغل یکنواخت و ملالآور، ریسک کار کردن برای یک رییس بد، فقدان استقلال، نداشتن کنترل روی سرنوشت خود و یا اخراج شدن از کار است.
همچنین چیزهایی که آنها در مورد کارآفرینی میترسند عبارتند از: شکستهای احتمالی، نااطمینانی مالی، خجالت و شرمساری و از دست دادن سرمایه.
نهایتا باید دانست کسانی کارآفرین میشوند که اعتقاد دارند تواناییهای آنها شامل قدرت رهبری، ابتکار، شهامت،سخت کوشی و دارایی هایشان مانند پول، نیروی عقلانی، اطلاعات و دسترسی به مشتریان به طور قابل ملاحظهای ریسک کار آفرینی را کاهش میدهد. نهایتا اینکه ریسک یک مساله کاملا شخصی است؛ چیزی که برای من ریسک دار است، لزوما برای شما نیست.«میخواهم ثروتمند شوم» نیز در لیست کارآفرینان نیست. در شرایط مساوی -اگرچه این شرایط در دنیای واقعی به ندرت اتفاق میافتد – معمولا کسانی که کسبوکار خودشان را راه میاندازند، پول زیادی به دست نمیآورند؛ اگر چه برخی از آنان نیز در این زمینه به موفقیت چشمگیری نایل میشوند، اما منافع روانی شامل استقلال، به رسمیت شناخته شدن، هیجان، خلاقیت و چالش، کارآفرینی را با ارزش میکند.