داشتن علم بهتر از داشتن ثروت است ولی نداشتن ثروت بدتر از نداشتن علم است . منطق فازی توسط دکتر لطفی در آمریکا مطرح و در اوایل دهه ۱۹۹۰ به عنوان سمبل فرهنگی و فنی خاستگاه تاریخی شرق، مطرح گردید و هم اکنون بیشتر کارخانه ها و شرکت ها در دنیا با پیاده سازی سیستم های فازی بر روی دستگاه های خود توانستند بازارهای زیادی را از آن خود کنند. این نظریه آنچنان گسترش یافت که سالانه هزاران کتاب و مقاله در مورد سیستم های فازی نوشته می شود به طوری که در حال تغییر تفکر از سیستم باینری به سیستم های فازی هستیم.

در تفکر باینری که بر اساس منطق صفر و یک است همه چیز به صورت سیاه و سفید می باشد و همه جواب ها به صورت مطلق پاسخ داده می شود . این تفکر که از زمان ارسطو پابر جاست هم اکنون با تزلزل شدیدی مواجه گشته است . در زیر ، مثال های مختلفی آورده شده است که نشان دهنده فروپاشی تفکر باینری است . یک کارت بردارید و روی یک طرف کارت بنویسید جمله طرف دیگر درست است و روی طرف دیگر بنویسید جمله  طرف دیگر نادرست است . اگر جمله ی روی کارت درست باشد جمله پشت کارت هم درست است پس باید طبق جمله پشت کارت جمله روی کارت نادرست باشد ولی مشاهده می شود که این جمله درست است.

در مثال معروف منطق دان بزرگ قرن بیستم برتراند راسل آمده است مرد سبیلو که مغازه سلمانی دارد بر روی مغازه خود شعاری بدین مضمون نصب کرده است :” من صورت همه را می تراشم به جز مردانی که خود صورتشان را می تراشند ” بنابراین اگر این جمله درست باشد چه کسی صورت خود آن سلمان را می تراشد و اگر او صورت خودش را می تراشد بر اساس آن چه پشت در مغازه نوشته شده است نمی تواند این کار را بکند. در نظر بگیرید که روی سپر ماشینی برچسب” به من اعتماد نکنید “زده شده باشد حالا باید چه کار کرد، آیا می توانیم به راننده اعتماد کنیم در این حالت هم باید اعتماد بکنیم هم نکنیم که این حالت مخالف تفکر ارسطویی و باینری است.

خواندن این مطلب پیشنهاد می شود :  سلسله مراتب نیازها

در تفکر فازی ، مجاز به بیان کلماتی از قبیل کاملا درست، کم و بیش درست و تقریبا غیر ممکن ، نه چندان و به ندرت می باشیم ولی در تفکر باینری جواب یا درست است یا غلط . در کامپیوتر ها که براساس منطق باینری است به همه سوال ها به صورت کاملا مطلق جواب داده می شود و وقتی از کامپیوتر سوال می کنید هیچگاه جواب ممکن است ، شاید و تقریبا ندارد در حالی که بسیاری از مسایل به صورت نسبی بوده و نمی توان برای آن جواب باینری پیدا کرد.

به طور مثال روزی دروغگویی از کرت گفت که همه کرتی ها دروغگو هستند در این مثال آن شخص طبق گفته او هم می تواند راستگو باشد و هم دروغگو ، یک شخص نمی تواند هم خوب باشد هم بد ، مشتریان یک شرکت نمی توانند از یک شرکت هم راضی باشند و هم ناراضی . بنابراین بسیاری از پدیده ها در تفکر باینری حذف می شوند .

چند وقت پیش پس از قضیه ۱۱ سپتامبر جورج بوش رییس جمهور آمریکا سخنرانی انجام داد و در این سخنرانی براساس تفکر باینری بیان گردید که با مخالفت بسیاری از کشورهای دنیا مواجه گشت و او در تقسیم بندی کشورها بر اساس تروریسم گفته بود یا کشورهای جهان با ما هستند یا بر ضد ما و در این تقسیم بندی کشورهایی که نه حامی آمریکا بودند و نه حامی تروریسم جایی نداشتند . ولی در تفکر فازی برخلاف باینری چیزهای فازی شبیه غیر چیزهای فازی هستند و مرزهای در هم و نامشخصی با متضاد خود دارند و هر چه یک چیز بیشتر شبیه متضاد خودش باشد فازی تر است به طوری که در سمبل قدیمی تائوئیست ها آمده است.
سمبل ین – یانگ در حقیقت سمبل تفکر فازی است این سمبل معرف جهانی از متضادها است ، جهانی که با عرفان شرقی همراه است و این سمبل زینت بخش پرچم کره جنوبی نیز است . در سال ۱۹۳۷ ماکس بلک مقاله ای راجع به آنالیز منطق به نام ابهام در مجله علم منتشر کرد که در این مقاله مجموعه های فازی با نمودار بلک مشخص شده است .
در نمودار بلک  A و   نقیض A در  نقطه X2 همدیگر را قطع می کنند در این نقطه A و نقیضش باهم برابرند و بیشترین ابهام و یا بیشترین فازی بودن در این نقطه است . مثلا مطلب گرایی یا مدرک گرایی در کشورمان یک نقطه ابهام است و ما نمی دانیم که دانشجویان دنبال مطلب هستند یا دنبال مدرک و یا در جهانی شدن یا جهانی سازی ، نمی دانیم که کشورها به سمت جهانی شدن پیش میروند و یا بعضی از کشورها مانند آمریکا با در دست داشتن ، کشورهای دنیا را به سمت جهانی سازی پیش می برند . بنابراین فرآیند جهانی شدن یا جهانی سازی یک فرآیند فازی است.
در نقطه ی x=0 و نقیضش A دورترین فاصله را دارند این نقطه همان تفکر باینری است یعنی مثلا (مذکر – مونث) و وقتی از یک جمعی بپرسند چند نفر این جمع مونث و چند نفر مذکر هستند دقیقا مرزها مشخص است. حال هر چه از نقطه ی X1به سمت نقطه ی X2 پیش برویم فازی بودن بیشتر می گردد. در زمان یونانیان ، زنو دانه ای شن را از روی تپه ای برداشت و سپس به شاگردانش گفت که حال آیا این همان تپه است که شاگردانش گفتند بلی سپس گفت که حال این شن ها را این قدر از روی تپه بردارید که دیگر اسم این تپه ناتپه شود در حقیقت زنو می خواست از نقطه ی X1 به X2 برسد و مجموعه ی تفکر فازی را به شاگردان خود بیاموزد .

خواندن این مطلب پیشنهاد می شود :  تنگناهراسی یا کلاستروفوبیا

حال نمودارهایی را در نظریه مجموعه ها به یاد آورید که در دوران دبیرستان آموزش داده می شود . در این نمودار که ناشی از تفکر باینری می باشد A و نقیض A کاملا ازهم جدا هستند و هیچ همپوشانی با هم ندارند ولی در تفکر فازی بسیاری از مواقع A ونقیضش با هم همپوشانی دارند به طوری که ممکن است بتوانیم از راه هایی که به موفقیت ختم نمی شوند استفاده کرده و به موفقیت برسیم و یا راه هایی باشد که نباید روی میز مذاکره انجام دهیم و در مذاکره موفق شویم .
به طور مثال جمله ی معروف ادب از که آموختی از بی ادبان در حقیقت استفاده از نقاط فضای A=A´ است . یعنی به طور معمول بیشتر افراد از انسان های باادب درس می گیرند نه از انسان های بی ادب ولی می توان از انسان های بی ادب نیز درس گرفت مثل استفاده کردن از راه هایی که به موفقیت ختم نمی شوند تا به موفقیت برسیم (موفقیت فازی) . بعضی از افراد وقتی سرما میخورند برای درمان زیر دوش آب سرد می روند به جای این که دوش آب گرم بگیرند از نقیض آن استفاده می کنند . عده ای وقتی مار آنها را نیش می زند نیش مار را در آورده و آن را روی زخم خود می گذارند تا درمان شوند. استفاده از فضای فازی یا فضایی که A=A´ باشد بسیار خطرناک است به طوری که اگر در این فضا اشتباه کنید به سرعت با شکست مواجه می شوید حال به جمله  زیر دقت کنید :

باید رطب بخوریم تا بتوانیم منع رطب کنیم!!!

خواندن این مطلب پیشنهاد می شود :  هوش اجتماعی

حال اگر بخواهیم رطب خورده تا بتوانیم منع رطب نماییم بسیار باید با دقت عمل نماییم و برای بعضی از فضاها که مکان و زمان مناسبی باشد می توانیم از این مکان استفاده نماییم . به طور مثال بعضی از پدر و مادرها خود chat می کنند تا بعد ازدرک شرایط چت نگذارند فرزندشان چت های ناسالم داشته باشند . به طوری که پروفسور ویلیام هاکان در مورد خطرات استفاده از فضاهای فازی گفته است ((نظریه فازی اشتباه است . اشتباه و مخرب آنچه بدان نیاز داریم تفکری منطقی تر است نه تفکر کمتر منطقی .

خطر منطق فازی این است که مشوق همان تفکر بی ارزش است که تا به حال این اندازه مشکل آفرین بوده است .

منطق فازی ، کوکائین علم است و بنابراین در استفاده از تفکر فازی به جای تفکر باینری باید به دقت عمل شود زیرا ممکن است در دام تیغ دولب استفاده از فضای A=A´ گرفتار شویم .

آنجا که قوانین ریاضی به واقعیات مربوط می شوند حتمی نیستند و آنجا که حتمی اند نمی توانند به واقعیت اشاره داشته باشند.

((  آلبرت اینشتین  ))

( با تشکر از جناب آقای محمدرضا رضائی برای ارایه مطلب فوق )

https://monajemi.ir/?p=20880

لطفا با ارسال نظرات خود ما را در پیشبرد اهداف مشایعت فرمایید.