Data Loading...

روزی حاکم شهری دستور داد تا باغبان قصر را در میدان شهر گردن بزنند از آنجایی که وزیر حاکم مردی خردمند بود پیش حاکم رفت تا علت را جویا شود و جان باغبان بیچاره را نجات دهد.

وزیر پس از انجام تشریفات معمول پرسید : «حاکم به سلامت باد، چه گناهی از این نگون‌بخت سر زده که چنین عقوبتی بر او رواست؟»

حاکم با نگاهی خشمگین به وزیر گفت : «این نگون‌بخت که می‌گویی چند باری است که وقتی دزدان، به قصر دست درازی می‌کنند و از دیوار باغ راه فرار می‌جویند، هر چه در پی دزدان می‌دود به آنها نمی‌رسد.

بار اول و دوم و سوم را بخشیدیم، ولی به حتم او را عمدی در کار است و تردید ندارم که این باغبان رفیق قافله و شریک دزدان است.

وزیر از شنیدن این موضوع لبخندی زد و گفت : «نه این مرد باغبان و نه هیچ باغبان دیگری دزدان را دست نتوان یافت چون او برای حاکم می‌دود و دزدان برای خود !!!!»

حاکم از پاسخ وزیر خوشش آمد و از خون باغبان گذشت.

  • شرح حکایت  :

اگر کارکنان، سازمان را از خود بدانند (تعلق سازمانی ، Organizational affiliation ) علاوه بر انجام تمام و کمال وظایف محوله، از انگیزه‌های لازم برای پیشبرد اهداف و تعالی سازمان نیز برخوردار خواهند بود.

خواندن این مطلب پیشنهاد می شود :  دشمن و دوست

https://monajemi.ir/?p=9123

لطفا با ارسال نظرات خود ما را در پیشبرد اهداف مشایعت فرمایید.